روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

با عمر نوح شاید!!!!!!!!!



متاسفانه یا خوشبختانه ما جانبازان عمر نوح نداریم.اما این گونه به نظر می اید مسولین بنیاد چنین فکر میکنند.یعنی یا فکر می کنند خودشان عمر نوح دارند یا ما داریم یا فکر میکنند هر دو ما عمر نوح داریم.حتما می پرسید از کجا به این نتیجه رسیدی؟ در جواب باید بگویم از این خبر:در صورت تصویب لایحه خدمات جامع ایثارگران این قانون به مدت پنج سال به صورت ازمایشی به اجرا گذاشته خواهد شد تا معایب ان اشکار گردد.واقعا نمیدانیم از شنیدن این خبر بخندیم یا گریه کنیم.با اخبار پی درپی شهادت دوستانمان که در این صفحه هم نمونه هایی از ان رویت میشود وبا خدمات پزشکی شگفت انگیز!!!!! بنیاد وپدیده پیری جانبازان که بنیاد هم بدان اقرار دارد باید ارزو کنیم که عمر نوح داشته باشیم تا شاید شاهد خدمات این لایخه باشیم.در غیر این صورت فقط میتوان تصور کرد بنیاد در راستای اهداف چشم انداز توسعه بیست ساله دست به طراحی ازمایشی این لایحه زده است.ما که عمر نوح نمیخواهیم پس این طرح هم ارزانی اذهان مشعشع مدیران استراتژیک بنیاد.عمر همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد.

سفرهای کوپنی



فصل تابستان از راه رسید وبه دنبال ان سفرهای تابستانی نیز از راه میرسد.همزمانی بررسی لایحه "بن سفر کارمندان دولت" با اغاز تابستان بر گرمای این فصل افزوده است.چند سالی است که درباره این ایده اخباری میشنویم اما این روزها شکل جدی تری به خود گرفته است.ضمن استقبال از این طرح موارد زیر قابل تامل است:

1-کارمندان تنها قشری نیستند که میبایست از مزایای این طرح بهره مند شوند.شمول این طرح به دیگر اقشار جامعه ضروری است.
2-اقشار اسیب پذیر ودهک های پایین جامعه از جمله کسانی هستند که توجه بیشتری را میطلبند.زیرا علاوه بر درامد کم با مشکلات مضاعفی نیز روبرو هستند.برای مثال معلولین فارغ از درامد بامشکلات زیر ساختی مانند ناکارامدی شبکه حمل ونقل یا اماکن اقامتی نیز مواجهند که بر هزینه سفر انان شدیدا می افزاید .
3-طراحان و مسولین سازمانهایی مانند کمیته امداد-تامین اجتماعی-بهزیستی-بنیاد شهید و امور ایثارگران باید تمرکز بیشتری در بررسی این طرح به خرج دهند ومنافع وحقوق افراد تحت پوشش خود را مد نظر قرار دهند.
4-تخصیص ضریب بالا تر برای این اقشار یکی از ضروریات وعین عدالت است.بدیهی است یک معلول نیازمند کمک وهمراهی در سفر میباشد که ناگزیر هزینه سفر رابالا میبرد.همچنین یک معلول نمیتواند در هر جایی اقامت نماید وبه دلیل ضریب اسیب پذیری بالا وشرایط معلولیت ناگزیر به استفاده ازاماکن امن ودارای امکانات پذیرایی مناسب است.این شرایط ومسایلی از این قبیل به خوبی نشان میدهد که تخصیص ضریبی بالاتر از دیگران از منطق محکم واستواری برخوردار است و نیازمند کار کارشناسی بیشتر برای رعایت حقوق این دسته از افراد است.
5-از معاون رییس جمهور ورییس سازمان بنیاد شهید درخواست میشود هنگام بررسی این لایحه در دولت بادست پر حاضر شود وازحقوق ایثارگران وکارمندان ایثارگر به خوبی دفاع نماید.

اعتراض جانبازان شاغل به اجرای نادرست قانون حالت اشتغال

 
اعتراض جانبازان شاغل به اجرای نادرست قانون حالت اشتغال از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران
 
 

جانبازان شاغل در ادارات دولتی به اجرای نادرست و تبعیض آمیز قانون حالت اشتغال از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران اعتراض دارند و آن را فاقد وجاهت قانونی می دانند.

 

پس از تصویب قانون حالت اشتغال مستخدمین شهید و جانباز از کار افتاده و مفقودالاثر انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی از سوی مجلس شورای اسلامی در سال 1372 بنیاد جانبازان وقت با تفسیری غلط از این قانون، حقوق و مزایای جانبازان شاغل در ادارات دولتی را قطع کرد که این مسئله مشکلات زیادی را در زندگی آنان پدید آورد.

به طوری که این مسئله همواره محل نزاع میان بنیاد و جانبازان شاغل بوده است.

 

جانبازان شاغل در ادارات دولتی به اجرای نادرست و تبعیض آمیز قانون حالت اشتغال از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران اعتراض دارند و آن را فاقد وجاهت قانونی می دانند.
بنیاد جانبازان وقت با تفسیری غلط از قانون حالت اشتغال مستخدمین شهید و جانباز از کار افتاده و مفقودالاثر انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، حقوق و مزایای جانبازان شاغل در ادارات دولتی را قطع کرد که این مسئله مشکلات زیادی را در زندگی آنان پدید آورد.

 

به همین علت تعدادی از جانبازان شاغل در ادارات دولتی با طرح شکایت در دیوان عدالت اداری به تفسیر غیرحقوقی بنیاد جانبازان از قانون حالت اشتغال اعتراض کرده و دیوان نیز با استناد به تفسیر این قانون از سوی معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت دادگستری، اقدام به صدور رأی به نفع جانبازان شاغل و محکومیت بنیاد به پرداخت حقوق و مزایای جانبازی آنان کرده است.

 

اگر چه بنیاد به انحاء مختلف تاکنون سعی کرده است از اجرای این احکام استنکاف ورزد. اما دادگاه تجدیدنظر دیوان دوباره این آراء را تایید و بنیاد را ملزم به اجرای احکام صادره کرده است. همچنین سازمان بنیاد شهید و
 امور ایثارگران به رغم اصلاح تفسیر قانون حالت اشتغال توسط معاونت حقوقی و امور مجلس دادگستری و
احکام صادره از سوی دیوان عدالت اداری، همچنان از پرداخت حقوق و مزایای تعداد زیادی از جانبازان شاغل خودداری می کند و در این باره رفتار دوگانه و تبعیض آمیزی را در پیش گرفته است.
به طوری که اخیرا" یکی از مسئولان رده بالای این سازمان در واکنش به اعتراض یک تشکل جانبازی، وابسته به جانبازان نابینا، به این رویه بنیاد، علت آن را کمبود بودجه اعلام کرده و اظهار داشته است: در صورتی که اعضای این تشکل به سایر جانبازان هفتاد درصد اطلاع ندهند، هر ماه حقوق و مزایای ده نفر از آنها را دوباره پرداخت خواهد کرد و تاکنون نیز مستمری چند نفر از آنها را برقرار ساخته است.
 

مسافر ناکام

 
مسافر ناکام
بهروز ساقی
 
bushسفر کاملا غیرمترقبه «جرج بوش» در اواسط هفته گذشته به بغداد، تعجب همگان، به ویژه مسئولان عراقی را برانگیخت. روز سه شنبه هفته گذشته، درحالی که اعضای دولت و مشاوران رئیس جمهوری آمریکا تشکیل جلسه داده بودند و قرار بود با ویدئو کنفرانس با مقامات عراقی نیز ارتباط داشته باشند، بوش شتاب زده از کمپ دیوید وارد بغداد شد. حضور بوش در بغداد به قدری ناگهانی بود که «نوری مالکی» نخست وزیر دولت عراق هم- که آمریکایی ها سعی دارند او را هماهنگ با خود معرفی کنند، تا پنج دقیقه پیش از ملاقاتشان هیچ اطلاعی از ورود رئیس جمهور آمریکا به پایتخت کشورش نداشت.
در اینجا باید پرسید که در این شرایط چه چیزی بوش را از این راه دور به بغداد کشاند؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا وضعیت بوش در داخل آمریکا و عراق را مورد بررسی قرار دهیم. در داخل آمریکا عرصه تا جایی بر او تنگ شده که اکثر اعضای تیم تندروی بوش که وی را برای حمله به عراق ترغیب کرده بودند، از اطرافش پراکنده شده اند. همچنین مخالفت های عمومی با سیاست های داخلی و خارجی دولت آمریکا، محبوبیت وی را به پایین ترین حد در میان همه رئیسان جمهور تاریخ آمریکا رسانده است. در این حال، انتخابات میان دوره ای کنگره نیز نزدیک است و می رود که شیرین کاری های بوش، تومار حزب جمهوریخواه را نیز درهم بپیچد.
در بعد جهانی، کشورهای موتلف آمریکا در جنگ با عراق رفته رفته در حال کناره گیری از این ائتلاف هستند و دیگر حاضر نیستند بار این رسوایی را به دوش بکشند. دنیا و حتی نزدیکترین هم پیمانان واشنگتن، همچون اسپانیا، ایتالیا و انگلیس به این نتیجه رسیده اند که حمله به عراق و ادامه اشغال آن کار درستی نبوده و نیست.
در داخل عراق هم آمریکایی ها تنها کاری که توانستند انجام دهند، ساقط کردن رژیم صدام بود که این امر دیر یا زود توسط خود مردم عراق صورت می گرفت. آنها با عجله ای که به خرج دادند همه چیز را ویران کردند بدون اینکه به فکر آینده و ساختن آن باشند. طوری که پس از گذشت بیش از سه سال هنوز نتوانسته اند اوضاع داخلی عراق را در دست بگیرند. سه سال پس از سقوط «صدام» فرصت کمی برای آنها نبود که نتوانستند حداقل امنیت را ایجاد کنند. و هنوز هم کشور عراق در وضعیت جنگی به سر می برد، هرچند اشغالگران حدود سه سال است پایان جنگ را رسما اعلام کرده اند. اما مردم عراق، ناامید از بازگشت به خانه، از خانه هایشان خارج می شوند. هنوز شهرها جولانگاه تانک و توپ و بمب افکن های آمریکایی است.
آمریکا در اذهان مردم عراق خیلی زود از کشوری با ژست آزادی بخشی به اشغالگری بی رحم و خونریز تبدیل شد. جنایت های نظامیان آمریکایی علیه مردم عراق کار را به جایی رسانده که صدای تمام دولتمردان و مسئولان عراقی را هم درآورد و آنها نیز به این نتیجه رسیده اند که امنیت با حضور اشغالگران، آرزویی بیش نیست.با توجه به همه این شرایط است که آمریکایی ها سرانجام به این فکر افتادند «ابومصعب زرقاوی» را که تاریخ مصرفش سر آمده بود، از سر راه بردارند. او کسی بود که بیشترین خدمت را به سیاست های آمریکا در منطقه و عراق کرد.
کشتن زرقاوی، با تبلیغات وسیعی که پس از آن به راه انداختند بیشتر برای بهبود وجهه آمریکایی ها بود. همچنین این مسئله می توانسته است پیش درآمدی برای سفر بوش به عراق باشد تا از طرفی مردم و دولت تازه تاسیس عراق را مرهون خود سازد و از سوی دیگر ، پس از کشتن زرقاوی، خود را به مثابه فرماندهی مسلط بر اوضاع نشان دهد، بلکه مقداری از فشاری را که هم اینک علیه او وجود دارد، بکاهد. این درحالی است که بیشترین انتقادها به سیاست های بوش از سوی نزدیکترین حامیان سابقش نثار او می شود و همچنین موضوع بحث روز قبل از این سفر در دولت آمریکا نیز خروج از عراق بوده است. بنابراین از نظر روحی و روانی بوش به این سفر نیاز مبرم داشت.
پس از بازگشت بوش از عراق، «کاندولیزا رایس» بانوی مغرور جنگ آمریکا در اعترافی عجیب و بی سابقه اظهار می دارد که «ما در حمله به عراق و افغانستان شکست خورده ایم.» او که قبلا گفته بود «در عراق هزاران اشتباه تاکتیکی مرتکب شده ایم» با اظهارات اخیرش به خطاهای استراتژیک نیز اعتراف کرده است.
علاوه بر این برای اولین بار، مردم عراق پس از سفر تحقیرآمیز و اهانت بار بوش به کشورشان که بدون اطلاع مقامات عراقی صورت گرفت، به خیابان ها ریختند و این اقدام خلاف شئونات دیپلماتیک و مداخله جویانه را خشمگینانه محکوم کردند.
شاید اینگونه تصور شود که بوش و مقامات آمریکایی و دیگر کشورهای اشغالگر، پیش از این نیز چنین سفرهای سرزده ای به عراق داشته اند، اما نباید فراموش کرد که حالا دیگر وضع فرق کرده و دولت قانونی عراق کاملا استقرار یافته است.
در شرایط کنونی امور باید روال عادی داشته باشد و سفر مقامات دیگر کشورها باید با رعایت اصول و عرف دیپلماتیک رایج صورت پذیرد. مردم عراق بعد از این، ادامه روند تحقیرآمیز گذشته را از سوی هرکس که باشد
برنمی تابند.
مآخذ: کیهان
 

شعری به مناسبت سال رسول اکرم

 
شعری از برادر جانباز بهروز ساقی
در گرامیداشت سال رسول اکرم
 
شبی که نام تو را عشق بر زبان آورد ...
 
 
 

شبی که نام تو را عشق برزبان آورد
به جسم مرده هستی ، نوید جان آورد

کنار برکه هستی نشسته بود خدا
و دل به زلف سیاه تو بسته بود خدا

بنفشه ای که در آن برکه بود ، بو می کرد
تو را ز خویشتن خویش ، آرزو می کرد

که ناگهان دل تنهایی اش گرفت و شکست
فرشته ای به تسلی کنار برکه نشست

فرشته بال و پری زد ، گلی به آب افتاد
و نام تو به زبان گل و گلاب افتاد

تو خنده ای زدی از مهر، ای ستاره عشق
به جان خرمن شب ، شعله زد شراره عشق

شب عدم چو به روز وجود می گروید
به دین پاک تو بود و نبود می گروید

خدا تمام دلش را به دست می آورد
تمام نیستی اش را به هست می آورد

چه شور و شوق عجیبی برای خلقت داشت
مدام بذر محبت در انجمن می کاشت

صدای بال ملائک در آسمان پیچید
خدا برای تو انجم در آسمان می چید

تو انفجار بزرگی و هستی هستی
شراب ناب امیدی و مستی مستی

گرفته دامن لطف تورا بهار وجود
نبود اگر نفس سبز تو بهار نبود

زمین به یمن وجود تو آسمان دارد
و شب قدوم تو را ماه و اختران دارد

از ارتفاع تو هستی فرود می آید
عدم به شوق تو در این وجود می آید

اگر برای تو باشد وجود ، می ارزد
کرشمه تو به بود و نبود می ارزد

همه وجود تو زیباست کارکار خداست
وصنع چشم سیاه تو شاهکار خداست

تو ای عصاره پاکی حبیب او شده ای
برای خاکی و افلاکی آبرو شده ای

به روی توست که گلزار رنگ و بو دارد
به حسن خلق تو این هستی آبرو دارد ...

 

به نقل از خبرگزاری مهر

 

ز آن روح دل و دیده یاد باد

 
ز آن روح دل و دیده یاد باد
 
 
 
 
نی قصه آن شمع چگل بتوان گفت                  نی حال دل سوختهء دل بتوان گفت
 
هنگامی که او آمد نوجوان بودیم یا جوان
از همان نسلی که در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گفته بود یاران من در گهواره اند
او را هیچگاه ندیده بودیم
ولی وقتی که آمد بر قلب ما فرود آمد و بر دل ما نشست
عاشقش شدیم
و مشتاق یک لحظه نگاه او
پیر بود ولی دل ز ما ربوده بود
 
هنگامی که خصم دون عزم نابودی ما کرد
بفرمان او همه بسیج شدیم
لباس خاکی بسیجی را بر همه زیورهای دنیوی ترجیج دادیم
محکم و استوار در برابر دونان و ددان صف به صف
چون پاره های آهن گداخته
 فریاد بر آوردیم
 
« خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست».
 
بر سر این عهد و پیمان با آن پیر؛ گروهی جانباختبم و گروهی جانباز شدیم
از پا فتادیم و با درد و زخم دوباره برخاستیم
 
به پیشگاهش عذر نقصیر آوردیم :
 
گر چه دست و دل و چشمم همه آواره شده است
باز شرمنده ام از این سر باقی مانده
 
اما هنگامی که او رفت
گویی که جان از بدن مجروحمان بیرون شد
 
هنگامی که در معرکه آتش و خون یاران شهیدمان پر پر می شدند
خویش را تسلا می دادیم که امام شهیدان هست
اما پس از او
دیگر چه جای ماندن
:
:
:
هر چند اکنون میان ما و او سالها فراق افتاده است
ولی یاد او نام او بر قلب خسته مان حک شده است
 
گر چه صد منزل فراق افتد مبان ما و دوست
همچنانش در میان جان شیرین منزل است
 
اما پس از او
 
بوی خوش او را از سید علی استشمام کردیم
و نگاه مهربان او را در دیدگان زلال سید علی باز یافتیم
و این بار
در دیده نهان کردن و رخ بر گرفتن شمس وجودمان
ولایت سید علی تسلای خاطرمان شد
 
عهد و پیمانی که بر با پیر فرزانه بسته بودیم
با ناءبش تجدید کردیم
 
مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هوادران کویش را چو جان خویشتن دارم
 
و بر این پیمان تا آنگاه که هستیم؛ هستیم
 
  
 
 
 

چشمان دریایی به آسمان پر کشید

 
چشمان دریایی به آسمان پر کشید
 
 
«به مستی کاروان عاشقان رفتند از منزل»
 
جانباز علی اکبر جواد سپهری به ملکوت اعلی پر کشید.
 
جانباز شهید علی اکبر جواد سپهری پس از سالها تحمل رنج ناشی از تیر کین خصم و درد هجر فراق دوست به نزد محبوب حقیقی پر کشید تا عند ربهم قهقهه مستانه معرفت در بزم رضوان وصول و حضور سردهد.
 
جانباز علی اکبر سپهری گام در مسیری نهاد که پیش از آن دو برادر شهیدش حسن و علی اصغر پیموده بودند.
 
جانباز سپهری سالها بود که بدون هیچ حرکتی بر روی تخت بیمارستان افتاده بود.
۱۰-۱۲ سال می شد که نمی توانست صحبت هم بکنند و تنها با چشمانش حرف میزد و در این سالها تنها مترجم نگاه های او همسر صبور و مقاومش بود.
 

مــــــازاده عشقیم و پســــرخـــوانده جامیم          در مستى و جــــــانبازى دلدار تمامیم

دلـــــــداده میخــــــــــانه و قــــربانى شربیم          در بارگــــــه پیرمغان، پیــــــــر غلامیم

همبستر دلـــــــــدار و زهجــــرش به عذابیم          در وصـــل غریقیم و به هجران مدامیم

بى رنگ و نـــــــــواییم؛ ولــــــى بسته رنگیم         بى نام ونشانیم و همى در پى نامیم

 
 
 
سپهری با یک عالمه حرفهای نگفته رفت.
حرفهای نگفته از عشق و محبت به پدر و مادر
حرفهای نگفته از عشق و محبت به همسر
 
حرفهای نگفته از عشق و محبت به فرزندان
حرفهای نگفته از سالها تحمل درد و رنج
حرفهای نگفته از حسرت دیدار دوست
 
 

مــن خـــــواستــار جام مى از دست دلبرم         این راز با که گویم و این غم کجا برم؟

جــــان باختم به حسرت دیدار روى دوست         پــــــروانه دور شمعـــم و اسپند آذرم

شهید سپهری سالها پیش رفته بود تنها چشمانش بود که مانده بودند.
 
چشمانی رنج دیده اما بیدار و هوشیار
چشمانی که تمامی وجود او بود و تنها نشان وجود او
چشمانی که تنها با تلاقی با دیدگان همسر و فرزندانش، مظلومیت ایثارگران و جانبازان این سرزمین را روایت می کرد.
چشمانی که با هر بار باز و بسته شدن ما را شرمنده خود می کرد.
چشمانی که چشم شاهد شهیدان بود بر اعمال کیسه دوزان و منفعت اندوران بنام شقایق ها
 
شهید سپهری دیروز این چشمان را هم از ما دریغ کرد.
او رفت اما همچون مقتدای و پیر مراد خود با قلبی مطمئن و شاد و خرم از وصال؛ زمزمه کنان:
 

فـــــرّخ  آن روز کــــه از این قفس آزاد شوم     از غـــم دورى دلـــــدار رهــم، شاد شوم

سر نهم بر قـدم دوست، به خلوتگه عشق     لب نهـــم بـــر لب شیرین تو، فرهاد شوم

طـــــى کنـــم راه خرابات و به پیرى برسم      از دم پیـــر خــــرابـــــات دل آبــــــــاد شوم

یــــاد روزى کـــه به خلــــوتگـه عشاق روم      طـــــرب انگیـز و طرب خیز و طرب‏زاد شوم

 

شهادت این بسیجی جانباز را به پیشگاه امام زمان مقام معظم رهبری و خانواده معزز سپهری بویژه همسر صبور و مقاومش و فرزندان آن شهید تبریک و تسلیت می گوئیم.