روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

تقدیر و تشکر انجمن جانبازان از رسانه ملی در استیفای حقوق معلولین

بدنبال برگزاری آزمون استخدامی آموزش و پرورش برای جذب معلم، وزارت آموزش و پرورش معلولینی که در آزمون استخدامی قبول  شده بودند را به جرم معلولیت در پذیرش رد می کند. با پیگیری های مجدانه برنامه های رادیویی پیک بامدادی" و " تانیمروز" ظاهرا آموزش و پرورش از موضع خود عقب نشینی کرده و تن به پذیرش این عزیزان می دهند.

انجمن جانبازان نخاعی که یکی از رسالت های خود را دفاع از حقوق همه معلولین جامعه می داند طی بیانیه‌ای از اقدام و پیگیری ین دو برنامه در استیفای حقوق معلولین تقدیر و تشکر کرده است.

بگزارش روابط عمومی انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان متن بیانیه به شرح زیر است:

 

مدیدی است که بشر به حدی از رشد و تعالی رسیده است که معلولیت را ناتوانی نداند و به مدد تجربه و دانش به آموزه ای کلیدی دست یافته است که اگر برای معلولین نیز همانند دیگر افراد جامعه فرصت برابر قائل شوند دیگر هیچ فاصله و تفاوتی میان معلولین و دیگر انسانها وجود نخواهد داشت.
انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان _جانبا) با اعتقاد راسخ به این نگاه بدینوسیله مراتب تقدیر و تشکر خود را از پیگیری های مجدانه رسانه ملی در حمایت از کرامت، عزت نفس و شأن انسانی معلولین و استیفای حقوق اساسی آنها طی روند برگزاری آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش اعلام می‌دارد.
این انجمن با رصد و دیده‌بانی مستمر جریان رسانهای کشور از جمله رسانه ملی احترام و سپاس ویژه خود را نثار کلیه عوامل برنامه‌های رادیویی "پیک بامدادی" و "تا نیمروز" می‌نماید. و برای آن‌ها در پیگیری ادامه این مسیر آرزوی توفیق دارد.
انجمن جانبازان نخاعی ایران، حرکت حرفهای این برنامه دو برنامه را نقطه عطفی در ایجاد فرصت‌های برابر برای جامعه معلولین کشور می‌داند و امیدوار است آحاد جامعه ایرانی با الگوبرداری از این اقدام نقش حیاتی خود را در ایجاد جامعه‌ای سالم و بالنده و برابر ایفا نمایند
نظرات 7 + ارسال نظر
وبساز سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ق.ظ http://www.2websaz.co.cc

همیشه هستند کسانی که نمی خواهند پرواز تو را ببینند تو به پرواز فکر کن نه به آنها
وبساز ابزار وب نویسان جوان
جدیدترین کذهای موزیک

اشنا سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:06 ق.ظ

اقا دسیتتون دردنکنه
جانبازان دارن نوبت نوت میمیرن این خودروهاروکی میدن ؟
امروزکه دردست توام مرحمتی کن
فرداکه شوم خاک چه سوداشک ندامت

ali4470 سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:31 ب.ظ

گزارشی از دیدار صمیمی جانبازان آسایشگاهی با فرمانده کل سپاه


سردار! بابای من جا ماند
سپاه نیوز: من خبرنگار خوبی نیستم. این را همیشه گفتم. مخصوصاً وقتی قرار است افطارت را با "هرم وارونه" و" وی گفت" و "وی افزود" بازکنی و بازهم دیر برسی و کارت خبرنگاری ات جا مانده باشد و طبق معمول، سوال و جواب برادران حفاظت و ...
آن شب اما انگار همه چیز وارونه شده بود، استثنائاً به موقع رسیدم. برادران حفاظت هم مهربان تر شده بودند و میزبانی که آمدنش را از چشم پلاکاردهای خیرمقدم مخفی کرده بودند. همه چیز آن قدر وارونه شده بود که دیگر هرم وارونه جواب نمی داد...
"برداشت اول"
خبر ساده بود. حداقل از نگاه من ساده بود. قرار بود جمعی از جانبازان قطع نخاعی و آسایشگاهی افطار را مهمان فرمانده کل سپاه باشند. این آخرین شب از چند شب ضیافت افطار بود که شب اول آن مخصوص بازنشستگان سپاه و خانواده هایشان برگزار شده بود.
امشب اما خود میزبان هم آمده بود. به مهمانی آمده بود شاید. گفته بودند: اگر سردار سخنرانی کرد، سریع خبر را تهیه کن و بیا. خودکار و کاغذ به دست از پله ها بالا می رفتم که تعداد زیادی ویلچر و برانکارد توجهم را جلب کرد. و آدمهایی که هر کدام به علتی روی یکی از این دو آرام گرفته بودند. یکی پا نداشت. یکی پایش فلج بود. یکی دیگر تمام بدنش ...
نشستم گلویی تازه کنم که دور و برم پر شد از این جماعت. پاره های نور بودند انگاری. یکی هم آمد درست مقابل من نشست. خیلی سرش پایین بود. بعدها که داشت می رفت فهمیدم چرا. ترکشی بوده یا چیز دیگری نمی دانم. هرچه بود صورتش را به هم ریخته بود. هرکس چای گرم و خرمایی در دست داشت و روزه اش را باز می کرد. یک عده هم به آنهایی که دست نداشتند کمک می کردند روزه شان را باز کنند همه حسابی مشغول شده بودند که ... صلوات! فرمانده وارد سالن شد.
"برداشت دوم"
قرار شد سردار جعفری چند دقیقه ای برای حضار صحبت کند. فرمانده کل سپاه با خیرمقدم شروع کرد و ابراز خوشحالی از اینکه در جمع همرزمان قدیمی است. سرلشکر جعفری از فداکاری جانبازان گفت و از اینکه دوران ایثار و فداکاری تمام نشده و هنوز باید مثل همان روزها قرص و محکم در میدان باشیم. فرمانده ـ که در همان جلسه فهمیدم خود نیز از نعمت جانبازی بی نصیب نیست ـ خود را خادم جانبازان خواند و این طور ادامه داد که تحمل سختی ها و مرارت های جانبازی و در عین حال پشت پازدن به دنیا بسیار سخت تر از تحمل سختی های زمان دفاع مقدس است.

خودش گفت که دوست ندارد صحبتهایش به یک سخنرانی رسمی تبدیل شود. این طور شاید کار من هم راحت تر می شد. اما یک چیزی در دلم می گفت خبرنگار جمهوری اسلامی نباید ارزش خبری اش را تنها در کتابهای "یوهان ولفگانگ" یهودی و "مری روگ" کمونیست جستجو کند. آن که روی تخت خوابیده، خود به تنهایی و اجد همه ارزشهای خبری است. نه در هیچ جای دنیا می شود لنگه اش را پیدا کرد و نه می توانی بدون ابراز شگفتی از کنارش بگذری. شگفتی از آنکه چگونه این مرد روی تخت افتاده با این جثه نحیف و رنجور، کوله بار سنگین حماسه و کوه دردهای سالیان را بر دوش می کشد و دم بر نمی آورد. سردار هم شاید ـ و به نظر من حتماً ـ همین ها در دلش می گذشت که دوست داشت بیشتر از آنکه از پشت میکروفون برای حضار صحبت کند برود کنارشان بنشیند و هم پای درد دلشان باشد.
فرصت را غنیمت شمردم و با شتاب به سمت فرمانده رفتم که مثلاً سوالی پرسیده باشم و مصاحبه ای نگاهم کرد و با خنده گفت الان نه! به چشمهایش نگاه کردم.گویی در دنیای دیگری بود. انگار این همسنگران قدیم وقتی به هم می رسند دنیا و مافیها در نظرشان از اعتبار می افتد. و چنین بود!
"برداشت سوم"
در همین افکار بودم که صدای عجیب و غریب زنگ موبایل یکی از جانباران مرا به خود آورد ـ صدایی که تا چندبار دیگر هم تکرار شد. و هر بار خنده ای شیطنت آمیز بر چهره معصومانه اش نقش می بست. نمی دانم! شاید به کمک سردار آمده بود که از رسمی شدن جلسه جلوگیری کند. "مومن در هیچ چهارچوبی نمی گنجد."
سخنرانی سردار تمام شد. به گمان این که جلسه تمام شده به سمت در خروجی راه افتادم. سردار هم بلند شد که برود؛ اما نه به سمت در خروجی. رفت و درست وسط آن همه ویلچر و برانکارد روی زمین نشست! از رفتن منصرف شدم. سردار کنار یک برانکارد روی زمین نشست.چیزهایی در گوش هم زمزمه کردند ناگهان لبان جانباز به خنده باز شد. سردار هم لبخند زد. از کنار او که بلند شد، رفتم و کنارش نشستم تا بلکه مصاحبه ای بگیرم و دو زارهم گیر ما بیاید. با اولین سوال پاسخم داد که : "15 سالگی جانباز شدم". این را که گفت خشکم زد. بچه 15 ساله را چه به ترکش؟! آن هم درست وسط ستون فقرات! یاد پانزده سالگی خودم افتادم که به فوتبال و دوچرخه بازی گذشت در کوچه پس کوچه های محل.
دیگر نتوانستم مصاحبه را ادامه دهم.
"برداشت آخر"
دو ساعتی گذشته بود اما سردار انگار خسته نمی شد. جانبازان پانصد نفری می شدند. هر کدام هم لابد درد دلی داشتند و حرفی و نجوایی. سالن گرم بود. من دیگر طاقت نداشتم. زدم بیرون. دم در تالار هم انگار عالمی داشت برای خودش. دو سه تا از جانبازان با ویلچر، از بالا سر می خوردند و می زدند به ویلچر نفر پایینی! و بعد هم صدای خنده بود که پر می شد در فضا. معلوم بود 20 سال بیشتر است که ویلچر سوارند. سردار هم بالاخره رضایت داده بود برود که یک دختر بچه 7ـ6 ساله دوید و با رد شدن از حلقه جمعیت جلوی او را گرفت.
با همان زبان کودکانه گفت: "سردار! بابای من جاموند. چرا پیش بابای من نیامدی؟" داشت گریه اش می گرفت. همه متعجب مانده بودند. سردار دستش را جلو برد. چشمان دختر بچه از خوشحالی برق زد.با دست کوچکش انگشت اشاره سردار را گرفت و با خود دوباره به داخل سالن برگرداند.
برادران حفاظت و سایر همراهان هم دوباره راه افتادند. جماعتی را دنبال خود می کشاند همین دختر بچه نیم وجبی! نمی دانم او نفر چندم بود. " مومن در هیچ چهارچوبی نمی گنجد." و من مانده بودم با مصاحبه های نافرجام و یک خبر و یک عالمه حرفهای نگفته دیگر که نمی شد در هیچ خبری جایشان داد. یا شاید هم من بلد نبودم.
گفتم که! من خبرنگار خوبی نیستم.

ali4470 سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:34 ب.ظ

اختصاصی/ فرمانده کل سپاه:


جنگ همه جانبه با استکبار جهانی هنوز ادامه داد
سپاه نیوز: فرمانده کل سپاه گفت: نظام اسلامی امروز در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در حال جنگ مستقیم با استکبار جهانی است و نقش بازماندگان دوران حماسه و ایثار دفاع مقدس در این مقطع حساس، بسیار تعیین کننده است.
به گزارش خبرنگار سپاه نیوز؛ سردار سرلشکر محمدعلی جعفری شامگاه دوشنبه در ضیافت افطار نیروی انسانی سپاه ویژه جانبازان و خانواده های آنان، با بی نظیر خواندن روند مقابله کنونی انقلاب اسلامی با استکبار جهانی، حرکت رو به رشد نظام اسلامی را در سالهای اخیر بسیار پرشتاب، هدفمند و رو به جلو توصیف کرد و گفت: ملت ما در دوران دفاع مقدس سختی های بسیار زیادی را متحمل شد، اما نباید تصور شود که دوران ایثار و فداکاری تمام شده است چراکه ما امروز در جنگی همه جانبه، مستقیم و بسیار شدیدتر از همیشه با دشمنان هستیم و نقش نیروهای انقلاب و آنهایی که دل در گرو انقلاب اسلامی و ارزشهای آن دارند و توانسته اند در کوران فتنه ها خود را حفظ کنند در شرایط کنونی بسیار مهم و تاثیرگذار است.
وی افزود: امروز همان حوادث صدر اسلام در حال تکرار است و آن چه مهم است این است که خانواده شهدا و جانبازان رسالت خود را بشناسند و بدانند امروز اهمیت ایفای نقش سازنده کمتر از زمان دفاع مقدس نیست و بدون تردید، دغذغه ما برای ارائه مسیر انقلاب تا زمانی که در قید حیات هستیم مایوس کننده دشمنان و مایه تثبیت و اقتدار هرچه بیشتر نظام اسلامی خواهد بود.
سردار سرلشکر جعفری با انتقاد از کسانی که دوران تفکر انقلابی را تمام شده می دانند خاطرنشان کرد: بعضی ها فکر می کنند دوران انقلابی گری به پایان رسیده است. این یک اشتباه بزرگ است؛ چون بنا به فرمایش امام (ره) ما هنوز در ابتدای راه هستیم و امروز بازماندگان دوران طلایی حماسه و ایثار دفاع مقدس کماکان پابرجا و مقاوم ایستاده اند تا رسالت انقلابی خود را انجام دهند و نظام اسلامی به اهداف الهی خود نزدیک تر کنند.
عضو شورای عالی امنیت ملی در ادامه با اشاره به فتنه 88 و برنامه ریزی دشمنان برای براندازی نظام جمهوری اسلامی یادآور شد: فتنه ای که سال قبل سعی در به چالش کشیدن ساختار جمهوری اسلامی داشت، به مراتب از هشت سال دفاع مقدس خطرناک تر بود. جنگ هشت ساله باعث صدور انقلاب شد اما فتنه سال قبل لطمه های بزرگی به حیثیت انقلاب وارد کرد و در چنین شرایطی بازماندگان جنگ نباید در مقابل دشمنی ها، انحرافات و غرض ورزی ها سکوت کنند.
وی با بیان این که جهاد در مسیر جنگ نرم تنها با تاکید بر عقیده و تفکر دینی و پافشاری بر ارزشهای انقلابی مسیر خواهد شد، افزود: امروز نگاه همه به پیشکوستان جهاد و شهادت یک نگاه بسیار دقیق است و ما باید تکلیف خودمان را در این مقطع حساس پیدا کرده و به آن عمل کنیم.
فرمانده کل سپاه ادامه داد: غیر از نظام جمهوری اسلامی ایران، مسلمانان در طول تاریخ 1400 ساله اسلام تنها 15 سال شاهد حکومت اسلامی بودند و جمهوری اسلامی امتداد همان دوران طلایی 15 ساله است که تحت رهبری داهیانه نایب امام زمان در حال حرکت به سمت آرمان های الهی است و توجه به این نکته مهم، تلاش ما را دو چندان خواهد نمود و خداوند نیز اجر و پاداش لایتناهی خود را نصیب ما خواهد کرد.
وی یادآور شد: اتفاقاتی که امروز در دنیا در حال وقوع است برای سرنوشت اسلام بسیار تعیین کننده است و با وجود همه برنامه ریزی های استکبار جهانی، امروز همه دنیا شاهد پیروزی های پی درپی ما و شکست های پی در پی دشمن در عرصه های مختلف است و این، مرهون جان فشانی ها و نیت های خالص شهداء ، جانبازان و ایثارگران در دوران طلایی دفاع مقدس است.
فرمانده کل سپاه در پایان خطاب به جانبازان و خانواده های آنان اظهار داشت: کار ارزشمند شما جانبازان و خانواده های آن با هیچ کلامی قابل توصیف نیست و تنها خدا می تواند اجر عمل شما را بدهد و گرنه در دنیا با هیچ مطاع دنیوی نمی توان این مجاهدت فی سبیل الله را پاسخ داد. البته وظیفه نظام است که به جانبازان و خانواده های آنان خدمت کند و از همین روست که ما شما را چشم و چراغ این ملت و خود را برای همیشه خادم شما می دانیم

ali4470 سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:46 ب.ظ

احمدی نژاد به یک جاسوس ،خانه هدیه داد؟
براساس این گزارش در صفحه 131 کتاب هویت نام چند نفر از جمله پروفسور فرای ذکر شده که از طریق تاسیس بنیادهای فرهنگی و در پوشش تحقیق و مطالعه درباره تاریخ و زبان ملل و بویژه ایران از بخشهای مختلف کشور جاسوسی می‌کرده‌اند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

محمود احمدی ن‍ژاد در جریان سخنرانی خود که با تشویق‌های مکرر حاضران همراه بود خطاب به پروفسور ریچارد فرای که از مسئولان ایرانی خواسته بود بعد از مرگش او را - از فرط علاقه به ایران - در کنار زاینده رود دفن کنند گفت: به جای یک قبر به او یک خانه برای زندگی در ایران خواهد داد و خانه مجللی را در اصفهان به او هدیه داد.

اما حالا بررسی‌های خبرنگار البرز نشان می‌دهد مسئولان به احتمال نزدیک به یقین به یک جاسوس حرفه‌ای چنین هدیه گرانبهایی پیشکش کرده‌اند چرا که نام پروفسور ریچارد فرای در یکی از کتابهای منتشره از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران به وضوح اعلام شده است.

براساس این گزارش در صفحه 131 کتاب هویت نام چند نفر از جمله پروفسور فرای ذکر شده که از طریق تاسیس بنیادهای فرهنگی و در پوشش تحقیق و مطالعه درباره تاریخ و زبان ملل و بویژه ایران از بخشهای مختلف کشور جاسوسی می‌کرده‌اند.

گزارش البرز می‌افزاید هنوز معلوم نیست چرا دست اندرکاران برپایی این همایش - که خود حرف و حدیث‌های فراوان به دنبال دارد - چنین اشتباه فاحشی را مرتکب شده و به رئیس‌جمهور مشورت مناسب نداده‌اند.

به خواست پروفسور ریچارد فرای مقبره‌ای در کنار رودخانه‌ زاینده‌رود در جوار آرامگاه پروفسور آرتور آپرام پوپ ایرانشناس آمریکایی در کناره شمال شرقی پل خواجو در ابتدای پارک مشتاق در نظر گرفته شده است.

احمدی نژاد وعده واگذاری یک منزل مسکونی و مقبره‌ای در کنار زاینده رود را در سخنرانی خود در همایش ایرانیان خارج از کشور به این پروفسور آمریکایی داده بود که به سرعت عملی شد!

ali4470 سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:56 ب.ظ

جانباز دولتی و جانباز غیردولتی!
مهدی تهرانی، در یادداشتی در «خبر آنلاین» نوشت:

بنیاد شهید و امور جانبازان که از یادگارهای امام راحل است از این رو از سازمانی مستقل به زیر چتر دولت درآمد که متمرکز تر بتواند به خدمتش به خانواده های معظم ایثارگر ادامه دهد. خدمتی که کمترین تقدیر از بازماندگان دلاوران این مرزوبوم و یا خود ایشان به حساب می آید. با این همه بنظر می آید هنوز قرار نیست تمامی ایثارگران از این خدمات متنعم شوند.

خوشبختی اینجا است که فرزندان معظم شهدا، عزیزان آزاده و جانبازان دارای صورت سانحه ، بدلیل داشتن پرونده مناسب زیر چتر حمایت قرار می گیرند. حال نوع خدمات در حد و شان این بزرگواران هست و یا نیست مسئله ای دیگری است. هم چنانکه بسیاری از ایثارگران بنابر دلایلی هرگز از حق قانونی خود استفاده نکرده اند و برخی نیز به تازگی و براثر مشکلات معیشتی اخیرا از حق خود استفاده می کنند نیز مربوط به بحث ما نیست. مسئله این جا است که بسیاری از جانبازان که دارای صورت سانحه نیستند و به اصطلاح جانباز دولتی محسوب نمی شوند ، برای استفاده از حق خود و برای اینکه زیر چتر حمایت بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار بگیرند راهی پر پیچ و خم در انتظارشان است.

در بین تمام جانبازان دوران جنگ ، جانبازان شیمیایی از هرنوعی که باشند جانباز شیمیایی اعصاب ، جانباز شیمیایی پوست و گوارشی و جانبازان مبتلا به مشکلات خونی ، جزو مظلومترین به حساب می آیند. درد یک جانباز شیمیایی به وصف نمی آید . فقط خانواده ی او می توانند در این باره بگویند . گرانی درمان شاید کوچکترین دغدغه های این عزیزان باشد نه از این جهت که دارو و درمان فراوان است و در دسترس و ارزان . از این منظر که خوف و رجای آنها در طول زندگی و در مورد آینده ی عزیزانشان تمام فکر و ذکر آنها را می گیرد.

جدای از این ها رزمندگانی هستند که تازه مشکلات شیمیایی شان عود کرده و باید به فکر تشکیل پرونده باشند و دیگران کسانی هستند که شهروندان این مرزو بوم بودند و در اثر حملات شیمیایی و بمباران دچار حادثه شدند و می توانند عنوان جانباز دولتی را داشته باشند. به گونه ای که بنابرگفته های نماینده مردم مهاباد در مجلس تنها در مهاباد بیش از 20 هزار نفر مشمول این مهم می باشند ولی هنوز قانونی توسط دولت ابلاغ نشده تا این عزیزان رسما بتوانند از حقشان استفاده کنند.

منظور نماینده مهاباد ، قانون شناسایی مصدومان شیمیایی است که هنوز اجرایی نشده است. قانونی که در تیرماه ، مجلس شورای اسلامی تصویب کرد و دولت مکلف شد به شناسایی قربانیان شیمیایی اقدام نماید.بر این اساس بنیاد شهید و امور ایثارگران ماموریت می یافت تا در مناطق شیمیایی شده کمیسیون هایی را برای متقاضیان تشکیل دهد و نسبت به شناسایی آنان اقدام نماید. قانونی که از سوی دولت به سازمانهای اجرایی زیربط ابلاغ نگردید.

جانباز دولتی و غیر دولتی در اینجا معنا پیدا می کند .دلیل اجرایی نشدن قانونی که توسط مجلس به تصویب رسیده، آنهم قانونی که اجرایش هیچ تعللی را برنمی تابد مشخص نیست. اما با ارسال متن قانون برای چاپ در روزنامه رسمی کشور توسط رئیس مجلس در سوم مردادماه، این قانون لازم الاجرا گردید.امیدواریم که این مشکل که هیچ ربطی به خط و خطوط سیاسی ندارد به جامع ترین شکلی حل و فصل شود.

نظرات بینندگان:
من کارت چانبازی و ایثارگری را دارم خواستم برای دریافت حقوقی چیزی بروماز بنیاد شهیدهمهمین کگارترا بگیرم . همرزمانم گفتند نرو که همین درصدت رو هممیگیرند یاکم میکنند این چه قانونی است که وقتی اداره ایثارگران و کمسیون پزشکی اش درصدی را بعد از هزاران دوندگی و ارائه اسناد میدهند حالا که میخواهیم برویم بنیاد شهید و حالا که صحبت از پول بمیان میآید بنیاد شهید طوری ما را میپیچاند کهبی خیال دریافتهر چیزی شویم ای کاش یکروز بحثی را در همین سایت باز میکردید تا همرزمان ما درد دلشان را بنویسند
در مورد جانبازان شیمیایی خونی من خودم از نزدیک شاهد پرپر شدن یکی از آنها بودم . چندین سال تلاش خانواده تا موفق شدند ثابت کنند که او جانیاز شیمیایی بوده چون بعد مدتی که از جبهه برگشته بود دچار این عارضه شد و حدود 10 سال با این بیماری جنگید و بنیاد کمک زیادی جهت تهیه دارو به خانواده آنان نکرد روحش شاد
با سلام
نده درسال 66 وقتی که 13 سال داشتم درماووت سلیمانیه شیمیایی شدم دربیمارستان تبریز نیز بستری شدم وهمه مدارک ان نیز موجود است الان همسنگر من 40% جانباز هست بنده 10% هرچه به بنیاد می روم تحویل نمی گیرند اصلا از این وضعیت خسته شدیم حق ما را ضایع کردند ویه عده که اصلا خط را ندیدن الان جانباز 25% به بالا دارند به کجا مراجعه کنیم درددل خود را به چه کسی بیان کنیم من خودم جبهه رفتم حالا امتیاز پ‍سر همرزم من از من بیشتر این جای سپوال نیست
به خاطر ممارستی که با جانبازان عزیز داشته ام براستی جانبازان اعصاب وروان وجانبازان شیمیایی مظلومترین جانبازان می باشند.

پویا چهارشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:10 ق.ظ http://www.edallat.blogfa.com

وبلاگ شما را خواندم مطالب خوب وآموزنده ایی دارید ازآن لذت بردم من هم وبلاگی به آدرسwww.edallat.blogfa.com دارم از شما دعوت میکنم از آن دیدن نمایید راستی میشه راهنماییم کنید چگونه میتونم آمار بازدید کننده وبلاگم را بالا ببرم اکه هم امکان داره تبادل لینک کنیم. با تشکر فراوان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد