روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

به چه کسی رای می دهید چرا

فاضل شایسته نیا


جانباز ۷۰٪


هرکه شد محرم دل درحرم  یار بماند
وان که این کار نداشت درانکاربماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه درپرده پندار بماند
با عنایت به اینکه بهر هرکاری را کسی قرارداده‌اند و جناب آقای احمدی نژاد ظرفیت وبالندگی لازم را از خویش نشان داده و همچنین در موضوعات  سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی وارستگی و شهامت قابل وصف را به نمایان گذاشته و از جهتی به باور های اعتقادی در نظام ما، پایبندی چشمگیری نسبت به دیگر روسای جمهور قبلی داشته به این جهت ایشان را اصلح بر دیگر کاندیداها دانسته و به ایشان رای میدهم .
انشاءا... دردوره آینده ریاست جمهوری ، ایشان با انتخاب وزیران مقتدر و فهیم بیشتر از قبل درسربلندی کشور و آبادانی این مرز و بوم موفقیّت کسب نمایند .
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم
پرپروانه شکستن هنر انسان نیست
وقت پرپرشدنش سوز و نوایی نکنیم
فاضل شایسته نیا


به چه کسی رای می دهید چرا

علی عزیزی


جانباز ۷۰٪


من به کسی رای میدهم که سوابق کاری و تقوای ایشان را از سال پنجاه هفت تا الان برسی کرده باشم و به این نتیجه برسم که ایشان هنوز پنجاه هفتی باقی مانده است .

از دوستان میخوام هم دیگر را تخریب نکنند!

به چه کسی رای می دهید چرا؟

سید امیر امیری


جانباز ۴۵٪ شیمیایی


بنام فروزنده ماه و ناهید و مهر!!!
با سلام و عرض ادب خدمت همه یاران و دوستان عزیز
این متن را سید در بیمارستان تهیه کرده و خدمت شما می فرستم
همسر سید امیر
.......
چرا میــــر حسین ؟؟؟
در تاریخ سیاسی معاصر ما تنها اوست که بیش از آنکه به موسوی مشهور باشد،‌ میرحسین نامیده می‌شود، حتی سخن گفتن از او نیز لاجرم با نوعی لطافت و دوستی همراه است. میرحسین یک دوست است،‌ پیش از آنکه یک کاندیدای ریاست‌جمهوری باشد.

سیاست میرحسین مبتنی بر با هم بودن و با هم اندیشیدن‌ است،‌ همان چیزی که اجتماعِ در معرض خشونت و بدبینی امروز ما تشنه آن است.

او هرگز برای انتقام نمی‌آید. خشونت‌ورزی در سیاست او راه نخواهد داشت. اخلاق را کمال میداند. اهل فرهنگ است و سالهاست که دغدغه فرهنگ ایران عزیز را دارد.

برای نان بر سر آزادی نمی کوبد، و برای آزادی، نان مردم را فراموش نمی کند
و....
کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازی
در قناری ها نگه کن، در قفس، تا نیک دریابــــــــی
کـــز چه در آن تنگناشان باز شادی های شیرین است
کمترین تصویری از یک زندگانــــــــــی
آب
نان
آواز
ور فزون تر خواهی از آن
گاهگه پرواز
ور فزون تر خواهی از آن شادی آغاز
(ور فزون تر، باز خواهی ... بگویم باز؟)
آنچنان بر ما به نان و آب، اینجا تنگ سالی شد
که کس در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد،
شوق پروازی نخواهد بود
..........
سبز باشید و آفتابی


نظر من در باره کاندید ریاست جمهوری

گرچه تلاشها و زحمات آقای دکتر احمدی نژاد در دولت نهم  قابل تقدیر وتشکراست، وهیچ رییس جمهوری تا کنون اینگونه با انرژی در این پست عمل نکرده ، اما در عین حال ایرادات زیر نیز به ایشان وارد است:

 

 ۱- عدم بکار گیری افراد با تجربه و کار آمد در کابینه . 

 ۲- انتخاب مضیق ازمیان اصولگرایان وحذف طیف گستردهای از ایشان.

 ۳-تغییر پی در پی وزرای کابینه و در نتیجه عدم ثبات در دولت .

 ۴-بکار گیری وزرای میلیاردی ،در حالیکه شعار مبارزه  با فقر زدایی از شعارهای اساسی نظام است

 ۵-عدم توفیق در کنترل تورم و فشار اقتصادی بر روی مردم.

 ۶-گسترش روحیه تملق و عدم رک گویی در سیستم مدیریتی و دولتی.

 ۷-تسامح و بر خورد دو گانه با وزراء ومدیران دولتی در تخلفات.

 8-  تصویب مصوبات لحظه ای و دمدمی در اثرعدم دقت در موضوعات و کارشناسی لازم.            

 9- حذف سئوال برانگیزملاقات  با جانبازان در دیدارهای استانی ، و محدود کردن ملاقاتها ی با ایثارگران، به یک برنامه  فرمی اعطای نشان به پدران و مادران معظم شهداء.                      

10-عدم  توفیق گروههای  جانبازی  دردسترسی به ایشان، جهت طرح و پی گیری مشکلات جانبازان.

11- وبلاخره  مهمترین علت ،  وجود باورزیاد نسبت  به  مقبولیت دولت آقای احمدی نژاد  است،که موجب گردیده تا دولت فراتر ازقانون عمل کند، که خطراین موضوع در دولت آینده که دوره نهایی انتخاب ایشان است، بیشترخواهد بود،زیرا بعد ازاین دوره چیزی برای ازدست دادن وجود ندارد.

  

     اما گرچه آقای مهندس مو سوی بدلایل زیر تا چندی پیش کاندیدای مورد نظرم بود :

  1 - اداره کشور در شرایط بحرانی جنگ به بهترین شکل ، بگونه ای که تقریبا مردم کو چک شدن سفره اشان را احساس نمی کردند .

 ۲-شجاعت در بر خورد با تهدیدات غرب در زمان تصدی نخست وزیری .

 ۳-اصولگرایی

 ۴-موید بودن از سوی امام (ره)در دوره  تصدی نخست وزیری بعنوان فرزند یک کاسب جزء و فردی مردمی. 

لکن به دلایل زیر اخیرا از رای دادن به ایشان نیز منصرف شده ام :

۱-عدم ارائه برنامه در تبلیغات ریاست جمهوری در حوزه های مختلف.

۲-عدم نفی حمایت گروههای معلوم الحال از ایشان.

درهر صورت اگرچه به آقای محسن رضایی نیز انتقاداتی دارم ،لکن ازباب خیر الموجودین وبه دلایل زیر، رای من به ایشان خواهد بود:

    

      1- ارائه برنامه های واضح وروشن در زمینه های مختلف .

      2- وعده به گزینش کابینه از میان جنا هها ی مختلف ،با تکیه بر کار آیی.  

یک بار دیگر برنامه بی برنامه

در تاریخ 3/3/88  به یکی از سایتهای ایثارگری سری زدم  ببینم از اخبار  

 

انتخابات  چه خبر. با کمال  تعجب دیدم ازتعداد 20 خبر در ستون اصلی این  

 

سایت 5 خبر مربوط به مصوبه عقیم خودروجانبازان درج شده است . 

و تعجب آمیزتر خبری بوده که در همان سایت به شرح زیر آمده بود: 

<< در پی لغو مصوبۀ هیأت دولت مبنی بر تعمیم معافیت گمرکی واردات خودرو به  کلیۀ جانبازان بالای 25 درصد ، خبرنگار «فاش نیوز» از یک منبع مطلع کسب اطلاع کرد که مسئولان بنیاد شهید و وزارت صنایع طی دیروز و امروز مذاکراتی را برای نحوۀ اعطای امتیازات جایگزین معافیت گمرکی واردات خودرو مورد بررسی قرار داده اند >> 

درخبری که ازجمعی از جانبازان به تازگی دراین سایت آمده بود، خواندیم که  

 

دمیدن در بوق تبلیغاتی در  موضوع خودروی جانبازان و سپس لغو آن  مصوبه  

 

نسبت به جانبازان زیر 70 0/0 موجب بر باد رفتن  حرمت جامعه  جانبازی شده  

 

است .ندانم کاری ودستپاچگی درمصوبات قبلی باعث ایجاد سر درگمی  

 

مسئولان مربوطه دربرون رفت  ازوضع موجود و بلاتکلیفی جانبازان مشمول طرح 

 

 شده است.این خبر اگردرست باشد ،واینبار نیزدر بررسی طرح دقت کافی 

 

 بعمل نیاید،  نشاندهنده یک بی  برنامگی  دیگروفرو رفتن بیش از پیش  

 

درسردرگمی هایی  مسئولین مربوطه ودر نتیجه خروج یک  برنامه  بی برنامه  

 

دیگر خواهد بود.وچنانچه از سر استیصال وسامان دادن به وضع موجود و  

 

پاسخگویی  به اعتراضات جانبازان محروم شده از حق واردات ،وبه  عبارتی  

 

ترفندی  برای خروج  ازشرایطی  باشد،که در نتیجه ندانم کاری بوجود آمده ، 

 

 ویا خدایی ناکرده ترفندی تبلیغاتی درجهت  انتخابات باشد، چاره اندیشان  

 

بدانند  زمان بزودی سپری خواهد شد و بار دیگرنخواهند توانست حرمت  

 

جانبازان را به رایگان بر باد دهند واز آثار و تبعات آن بگریزند .

معرفی وبلاگ جانبازان - وبلاگ شهروند


معرفی وبلاگ شهروند


این وبلاگ توسط جانباز ۷۰٪ نخاعی داود حیدری راه اندازی شده است


جناب آقای حیدری از جانبازان صاحب نظر و فعال در زمینه های سیاسی اجتماعی فرهنگی و ورزشی  و کاپیتان اسبق تیم بسکتبال با ویلچر  جانبازان و معلولین هستند


امیدوارم بتوانیم از تجربیات و نظرات ایشان در جهت تقویت فرهنگ ایثار و جانبازی و ارتقای سطح منزلت اجتماعی جانبازان بهره ببریم


جانباز حیدری بواسطه فعالیت های ورزشی و شرکت در مسابقات بین المللی معلولین خاطرات زیبا و جالبی از حضور در کشورهای مختلف جهان دارند که امیدواریم ما را بی نصیب نگذارند



یاد شهید دهقان درسالروز آزادی خرمشهر

در سالروز حماسه آزاد سازی خرمشهر یاد شهیدان خونین شهر خرم را گرامی می داریم


خوب است در اینجا یادی کنیم از جانباز تازه به شهادت رسیده شهید محمد دهقانی



رزمنده ای آبادانی که از روزهای اول جنگ در جنگ بود و تحت فرماندهی شهید جهان آرا در


از روزهای مقاومت قبل از اشغال خرمشهر تا سلسله عملیاتی که منجر به فتح خرمشهر شد


شرکت داشت. و بارها مجروح شد.


خاطره ای خانواده شهید پس از شهادت برای ما تعریف کردند


شهید جهان آرا


بیا برویم


چند روز قبل از شهادت   شهید دهقانی شهید جهان آرا را خواب می بیند که لباس


سبزی برای او آورد و به او می گوید بس است بیا برویم


یاد تمامی شهیدان زنده باد


برای شادی روح شهدا صلوات


سالروز آزادی خرمشهر مبارک باد


شعری از جانباز بهروز ساقی


به مناسبت روز فتح ارزش ها


یک روز شهری آسمانی در زمین گم شد

شهری که روزی هم زیارتگاه مردم شد

تا خون یاران در رگان شهر جاری شد

هر نخل آویز پلاک سربداری شد

از بس ستاره بر زمین افتاد در این خاک

روی زمین آئینه شد آئینه افلاک

شهری که با خون شهیدان خرمی یابد

خورشیدگونه بر زمین تا هست می تابد

آنجا هزاران نخل بی سر بر زمین افتاد

غوغای محشر بود روز سوم خرداد

هر سوم خرداد من بعد اول عشق است

روزی که سیل خون خط شمشیر را بشکست

کف ها همیشه می روند و بحر می ماند

بیگانگان رفتند و خرمشهر می ماند



برگرفته از وبلاگ ساقی نامه


به چه کسی رای میدهید و چرا؟


جانباز ۷۰٪


مصطفی پرکره


بنام خدا و با عرض سلام.
بنده از این چهار نامزد محترم روی دو گزینه مونده بودم که به کدامشون رای بدم. اما بعد از سخن آقای میر حسین موسوی که از شبکه ? سیما پخش شد، خوب که گوش کردم به گزینه بعدی که آقای احمدی نژاد است رسیدم. چرا که آقای میر حسین موسوی اولا برخلاف نظر صریح مقام معظم رهبری روحی فداه که نامزدها حق تخریب یکدیگر را ندارند، جهت تخریب دولت نهم امده است. دوما ایشان هیچ برنامه ای برای پیشرفت نظام مقدس اسلامی ارائه نکردند.سوما با آن سخنان ابتدائی و پیش پا افتاده ،ایشان را در قواره مدیریت کلان آنهم در سمت ریاست جمهوری یک کشور ندیدم و....لذا تصمیم گرفتم که از این دو گزینه (موسوی و احمدی نژاد) به آقای احمدی نژاد رای دهم چرا که ایشان زمانیکه این دولت را تحویل گرفتند، با مشکلات فراوانی از قبیل تنش های داخلی که از خارج حمایت و کنترل می شد، تورم فراوان، مشکل گرانی مسکن و ... مواجه بودند. در عین حال دشمنان این نظام و مردم (امریکا و کشورهای غربی) تا کجا امده بودند که به لطف خدا و صاحب الزمان و انتخاب هوشمندانه مردم و رای به آفای احمدی نژاد، مشکلات کشور را  یکی پس از دیگری رفع نموده و یا انشاء الله در حال رفع شدن است و هزار و یک پیشرفت دیگر اگر منصفانه ببینیم. مشکلات ?? سال گذشته بخصوص ? سال اصلاحات را مد نظر بیاوریم به این نتیجه خواهیم رسید که در حال حاضر بین این چهار نامزد محترم، اصلح جناب آقای دکتر احمدی نژاد می باشد.

والسلام

به چه کسی رای میدهید چرا

جانباز 70%

بهروز ساقی

گاهی آدم بعضی مسائل و رفتارها رااز بعضی آدم ها می بیند که دچار خلاء تئوریک و یأ س فلسفی و بن بست ایدئولوژیک و قبض وبسط تئوریک و یک سری چیزهای دیگر از این دست می شود.
در یک طرف رهبر انقلاب با آن همه سابقه در ادارۀ کشور و بلند نظری و اشراف به مسائل ، با دمیدن انرژی مثبت در روحیۀ امت اسلامی و مردم ایران، قطار پیشرفت و توسعۀ کشور را در مسیر درست و با سرعت در حال حرکت ترسیم می کنند. 

همچنین شخص دوم کشورنیز با روحیه ای بسیجی که خدای انرژی است با نظر بر افق های دوردست، هیچ قله ای از پیشرفت را دست نایافتنی نمی شمرد.گویی از همین حالا می بیند که پرچم حرکت های انفجاری و امید بخش او در همین سه چهار سال اخیر علاوه بر جبران بسیاری از عقب نشینی ها و تحقیرها ، اعتبار ایران را نه تنها به عنوان قدرت برتر منطقه که به عنوان یکی از قدرت های تأثیرگذار جهانی ارتقاء بخشیده است.طوری که نیازی به اثبات این واقعیت نیست چرا که ناظران خارجی ، خصوصاً نهادهای با نفوذ غربی و آمریکایی به آن اذعان دارند.این اعتراف غربی ها به قدرت ایران در سطح منطقه و جهان را می توان در چرخش های 180 درجه ای آنان برای تعامل با ایران مشاهده کرد.
علاوه بر این ها اکثر شاخص های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی نیز تحولات مثبتی را نشان می دهند که درک آن برای آنان که بخواهند بفهمند کار دشواری نیست.این در حالیست که در اکثر نقاط دنیا بحران شدید اقتصادی و درپی آن بحران های اجتماعی و فرهنگی همه گیری را تجربه می کنند.
اما از طرف دیگر عده ای با کمال تعجب چنان چشم را بر واقعیت ها بسته اند که نه تنها سفید و سیاه نمی بینند ، بلکه همه چیز را سیاه می پندارند یا اقلاً سعی دارند اینگونه وانمود کنند. کسانی این کارها را می کنند که خود را معلم اخلاق می پندارند و از آنان به هیچ وجه انتظار نمی رود که تا این حد بی انصا فی در وجودشان متراکم شده باشد. اینقدری که اینان به سیاه نشان دادن همه چیز برخاسته اند ، اگر کمی دور اندیشی داشته باشند خواهند دانست که انهدام امید مردم جامعه و بمباران اذهان آنان با بمب های خوشه ای تخریبی ، به مصلحت کشور و حتی خودشان هم نیست.حال به خرج دادن انصاف که جای خود دارد. از طرفی وخیم و بحرانی نمایاندن اوضاع کشور آیا دشمنان را که در مرحلۀ چانه زنی برای کوتاه آمدن در مقابل قدرت منطقه ای و بین المللی ایران قرار دارند دچار نوهم نخواهد کرد ؟!
دربارۀ این سیاه نمایی ها و تخریب ها علیه جامعه و نظام دو فرض وجود دارد. اول اینکه این افراد واقعاً به آن چیزی که می گویند اعتقاد دارند و براستی تصور می کنند همۀ این سیاه نمایی و تخریب هایشان نتیجه گیری از واقعیت های موجود است.
اگر چنین فرضی دربارۀ آنان درست باشد باید ابتدا در عقل آنان و سپس در شعور سیاسی آنان شک کرد.
چرا که قدرت ایران امروز در نظر دشمنان و رقبا و همچنین از نظر شاخص ها و واقعیت های موجود با دوره ای که آنان در مصدر قدرت بوده اند زمین تا آسمان فرق دارد و فقط برای نمونه ای بارز و بی چون وچرا باید گفت چیزی نمانده بود ازترس تمام دستاوردهای هسته ای را منهد م سازند، مقایسه کنند.آن موقع ما دنبال آن ها می دویدیم والتماس می کردیم اجازه دهنداز تاسیسات هسته ای فک پلمپ کنیم.اما حالا آن ها حتی از شرط تعلیق غنی سازی هم صرف نظر کرده اند.

البته با این فرض ، می توان به این نتیجه هم رسید که اینان بر اثر ایمانی که به راه خود ندارند و بخاطر عدم توکل به خدای حامی این انقلاب و ملت و کشور ، روحیۀ خود را نیز از دست داده اند و آدم های ترسو و بی روحیه نیز همیشه نا امید به داشته های خود و بیمناک از توانایی های دشمن هستند.چنین آدم های بی روحیه ای مسلماً صلاحیت انجام کارهای بزرگ را ندارندو چون خود حقیرند ، همه چیز را حقیر و از دست رفته می پندارند.


اما فرض دوم این است که اینان برای امیال انتخاباتی و تبلیغاتی اقدام به سیاه نمایی علیه وضع موجود کرده اند یعنی می دانند که کشور و انقلاب در این جهان متلاطم یه مثابه جزیرۀ ثباتی است که دیگران هم سعی دارند در کنار آن لنگر بیاندازند و دست یاری بسوی آن دراز می کنند.اگر با این نیت اقدام به این همه بی انصافی و تخریب و خالی کردن دل مردم می کنند نیز باز باید در درایت و شعور سیاسی و آینده نگری آنان دچار تردید شد. برای اینکه روحیه و امید برای یک ملت و کشور و مسئولان آن یکی از بزرگترین سرمایه ها و فرصت هاست. عقل حکم می کند اگر این افراد برای صدارت طلبی این کار را می کنند در واقع به مثابۀ این است که «بر شاخ نشسته و بن می برند».


یک احتمال قوی دیگر هم جای طرح دارد و آن اینکه اینان رقیب انتخاباتی خود را فردی با روحیه ، اجرایی ، قوی بنیه ، پر تلاش ، کارآ مد ، شجاع ، پر کار و بسیار موفق می دانند و می دانند که اگر هم بر فرض بتوانند بر مستند قدرت تکیه بزنند هرگز به گرد استاندارد های او در حکومتداری و مردمداری نخواهند رسید پس بهتر است از همین اول هر سفیدی را سیاه بنمایند و همه چیز را وارونه جلوه دهند.همچنین اینان می دانند اگر هم احیاناً به قدرت برسند مردم خیلی زود تفاوت عملکردشان با دولتی که جانشین آن شده اند را خواهند فهمید و بنابراین با خود می گویند باید طوری همه چیز را سیاه و اوضاع را بحرانی جلوه دهند که تا مدت ها بتوانند آن را توجیه ناتوانی و کم کاری خود قرار دهند و بگویند آنقدر مملکت در این چهار سال ویران شده که ما هنوز نتوانسته ایم به وضع قبل از آن برگردیم!