روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

جامعه ایثارگری خود باید همت کند آنها ما را فراموش کرده اند

«آنها ما را فراموش کرده اند»
 
یادداشت زیبای زیر از دوست گرامی ما آقای محمد حسن غلامعلیان:



به مختصر سخنان دراز می گویم!          گله نکن آنچه هست درپرده راز می گویم !


جامعه ایثارگری اگر میخواهد زنده باشد و تبدیل به آثار باستانی و میراث فرهنگی نشود باید خودش همت کند


سلام برقامت رعنای انقلاب اسلامی که لباس ولایت برتن دارد وبه هیچ کجا وابسته نیست، سلام بردلیران ایران عزیز که پوزه دشمن را در مقاطع مختلف برزمین مالیدند وراه زاهدان شب وشیران شب وروز را چه زیبا پیمودند، سلام می کنم به تک تک همسنگرانم گه گذشت زمان، مویشان را سپید و درد و رنج، چهره شان را در هم کرده، عزیزان من روزهای پایانی زمستان است وسالی دیگر با بهاری دل انگیز در راه است. بیائید و بیائیم باور کنیم که رفتن و آمدن بالا نشینها  نه تنها دنیای ما را خراب میکند بلکه قیامتمان را بر باد میدهد. جامعه ایثارگری اگر میخواهد زنده باشد و تبدیل به آثار باستانی و میراث فرهنگی نشود باید خودش همت کند . نهضت عاشورا را هر سال تکرار میکنیم تا بلا یی که بر سر واقعه غدیر خم آمد بر سر عاشورای حسین (ع) نیاید. 



امروز پرسش این است :  چند سایت و وبلاگ وروزی نامه درد دلهای شما را آن طور که هست درج می کنند؟
چند دولتمرد و مسئول فرصت  میکنند تا دل نوشته های شما را بخوانند ؟
اگر گوش شنوایی بود ،اگر همت والایی بود، اگر ذره ای انصاف بود امروز پس از گذشت 21 سال از پایان دفاع مقدس نیازی نبود که بنده کمترین و تو رزمنده بهترین لب به شکوه و شکایت باز کنیم و از کمی ها و کاستی ها و بی اعتنایی ها و ............ گله کنیم .
شاید روزی که نباشیم باشند کسانی که حماسه هشت سال دفاع مقدس را گرامی بدارند و ار من و تو یادی جانانه بکنند . آن روز دیگر دغدغه مجلسیان و دولتمردان و مسئولین نظام نه در صد و حقوق جانبازی است ، نه پلاک معلولیت ، نه دولیتر بنزین دولتی، نه وام مسکن شش میلیون تومانیست ، نه واردات خودرو  چهل میلیون
تومانی، نه طرح لایحه جامع خدمات ایثارگریست، نه شعار اقتصادی نه توسعه سیاسی نه برنامه فرهنگی نه دعوت به مناظره و نه مسائل دیگر که حتی فکر کردن به آن مصرف داروی مجروحان را بالا ببرد .


فراموش نکنیم که یک عده شدند اصحاب صحنه و یک عده شدند اصحاب سفره .......
                                                                                                                   
                                                                                 

دو برخورد متفاوت بامن در یک ساعت!!

مطلب ذیل از وبلاگ دوست جانباز عزیزم  رمضانعلی کاوسی وبلاگ روزهای جانبازی برداشتم


اگر چه با تاخیر اما به خواندنش می ارزد


برخورد اول ساعت 10 صبح:

 روی موتور سه چرخ کنار خیابان برای خرید میوه پارک کرده بودم.میوه فروش مشغول توزین میوه ها بود. راننده ی یک ماشین پشت سر من، بوق! بوق! یعنی که من بروم جلو که او بتواند از پارک خارج شود. جلوی من یک پراید پارک بود و من نمی توانستم جلوتر بروم. از طرفی نمی توانستم پیاده شوم و برای او توضیح دهم برای خریدن میوه منتظر میوه فروش هستم. او هم داخل خودرو نشسته بود و باز هم بوق! و با داد و بیداد و اشاره می کرد که من بروم جلو. اعصابم خرد شده بود، با خود گفتم حالا که این قدر نمی فهمد که من هم برای انجام کاری اینجا پارک کرده ام و فعلا نمی توانم از پارک خارج شوم بگذار این قدر بوق بزند که خسته شود.

آقای راننده با چند بار عقب و جلو دادن ماشین، خودش را از پارک خارج کرد، روبروی من ایستاد و با ژست طلبکارانه ای با پرخاشگری گفت: این مصیبت را ببر کنار بگذار مردم به کارشان برسند! و حرفهای بی ادبانه ی دیگر... ( دقت کنید، موتور من شده بود مصیبت و او شده بود مردم!). صبر نکرد جوابش را بدهم و رفت...اما دلم شکست. با خودم گفتم خدایا چرا نگاه یک انسان به همنوع خودش باید به این طریق باشد؟ آیا بدلیل اینکه من از لحاظ  فیزیکی محدودیت دارم از نظر آن آقای محترم! شهروند درجه دو محسوب می شوم؟ باید کنار بروم تا او رد شود؟ اگر من سالم بودم آیا این فرد می توانست این جور به من جسارت کند؟

من خیلی دیر عصبانی می شوم اگر آن شخص محترم آمده بود و بازبان خوش به من گفته بود فلانی یک جوری موتور خود را عقب و جلو کنید که من رد شوم بهتر نبود؟ آیا این دل شکستن ها هنر است؟ مگر ما ادعای مسلمانی نمی کنیم؟ مگر ما معتقد نیستیم هدف از بعثت رسول گرامی اسلام پیاده کردن اخلاق نیک و اتمام آن در جامعه بود؟ مگر رهبر عزیز اسلام نفرمود: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق

برخورد دوم ساعت 5/10 صبح:

نیم ساعت بعد، در مغازه ی نانوایی منتظر رسیدن نوبتم برای خرید نان بودم. آقایی هم که برای خرید نان آمده بود به من سلام کرد، با اینکه از من بزرگتر بود و مرا شرمنده کرد. (هنوز افکارم مشغول برخورد ناشایست آن راننده ی خودرو بود). پیشانیم را بوسید و چند بار پشت سر هم گفت: خدا حق شما جانبازان را بر ما حلال کند. باز هم شرمنده شدم و به ایشان گفتم من بر حسب وظیفه و برای دفاع از دین و میهنم جانباز شده ام و هیچ حقی و هیچ طلبی از مردم در وجودم احساس نمی کنم. او خودش را برادر شهید معرفی کرد و گفت  جنازه ی برادر مرا چند سال بعد ا ز جنگ، که شامل پلاک و چند تا تکه استخوان بود آوردند؛ ولی او یکبار شهید شد و در جوار حضرت حق جا گرفت و باعث افتخار خانواده ی ما شد. ولی شما جانبازان هر روز زجر می کشید و بر گردن ما حق دارید و ما مدیون شماییم.

بلافاصله صحبت های این شهروند را، با صحبت های شهروند نیم ساعت پیش مقایسه کردم. با خود گفتم شاید خداوند با شکستن دل من توسط آن شهروند بی ادب، این انسان با معرفت را سر راه من گذاشت، تا به من بگوید: بنده من غمگین مباش. من هیچگاه بندگان خود را تنها نمی گذارم. و جمله ی آخر اینکه، زخم زبان آن راننده حالا حالاها از ذهن من پاک نمی شود و دلجویی و محبت آن انسان بزرگوار هم. ویکتور هوگو می گوید:ایمان داشته باش که کوچکترین محبتها از ضعیف ترین حافظه ها پاک نمیشود

پی نوشت :

شاید بعضی از کاربران محترم با خود بگویند حالا مگر چه اتفاقی افتاده، چند تا بوق پشت سرت زده اند؟ تمام شد و رفت. ولی باور کنید افرادی مثل من که دارای محدودیت فیزیکی و حرکتی هستند، طبیعی است، که افراد زود رنجی  باشیم. دوستان جانباز و معلول این جمله ی آخر مرا کاملا درک می کنند.« به دریا رفته می داند مصیب های طوفان را ». در هر حال خواستم درد دلی کرده باشم تا سبک شوم. ان شاا.. باعث تکدر خاطر دوستان بزرگوار نشده باشم. یاعلی.

مجلس ایثارگران کجای کار است

فاش نیوز- حدود یک سال از تأسیس پر حرف و حدیث "مجلس ایثارگران" می گذرد.این مجلس اگر چه به شیوۀ ایده آل تأسیس نگردید و انتخاب اعضای...

آن از روال قابل قبول برخوردار نبود ولی با این حال می توان آن را مقدمه ای برای استقراریک مجلس و تشکل کاملاً ایثارگری و مستقل دانست؛ به شرط اینکه این مقدمه بخواهد خود را به جایگاه اصلی و قابل قبولی که از آن انتظار می رود ارتقاء بخشد. تنها در این صورت است که این مولود یک ساله ، به مجلس ایثارگران واقعی وحقیقی تبدیل گردد ومی تواند دوام و قوام خود را تضمین کند.

اگر مجلس ایثارگران که به هر حال شایسته است از کسانی که سنگ بنای آن را گذاشته اند قدردانی کرد، هر چه سریعتر به دگردیسی خود بپردازد و از پیلۀ استقرار، بصورت تکامل یافته بیرون بیاید می توان امیدوار بود که در آیندۀ نزدیک شاهد ایفای نقش بسیار مؤثر و تعیین کنندۀ آن در بر طرف شدن بسیاری از معضلات و نابسامانی های حوزه ایثارگری باشیم.

این مجلس اگر خوب عمل کند تا قبل از دگردیسی خواهد توانست نقش مجلس مؤسسان موفقی را ایفا کند که ثمرۀ آن نهادینه شدن این مجلس در ساختار تصمیم گیری های مهم در حوزۀ ایثارگری و حتی دیگر حوزه ها باشد.

اگر اعضای فعلی مجلس ایثارگران خصوصاً هئیت رئیسه با دید باز و آینده نگرانه فقط به این که عضو این مجلس هستند دل خوش نسازند و صلاح و مصلحت دراز مدت جامعۀ ایثارگری را بر دیگر مسائل مقدم بدارند دقیقاً همان کاری را کرده اند که از ایثارگرانی چون آنان انتظار می رود.

بهتر است در فرصت باقی مانده بجای پرداختن به کارهای حاشیه ای و انجام سفر ها و دیدارها یی که فعلاً هیچ ضرورتی ندارد، به مسئولیت اصلی خود یعنی تدوین راهکار تصویب  اساسنامۀ اجرایی انتخابات قابل قبول همه ایثارگران بپردازند. بدیهی است اگر از این فرصت و امکانی که به هر شکل در اختیار آنان قرا رگرفته بهرۀ لازم را در جهت ارتقاء منویات ایثارگری نبرند در آینده برای جامعه ایثارگری  و همرزمان  خود پاسخی نخواهند داشت.

پسندیده است که در آستانۀ نخستین سالگرد مجلس ایثارگران که درواقع تاکنون به این عنوان از سوز جامعۀ ایثارگری به رسمیت شناخته نشده است، این مجلس گزارشی از عملکرد وکارهایی که انجام داده را به کسانی که خود را به هر حال کفیل آنان می دانید وبه نیابت از آنان در این جایگاه قرار گرفته اید ارائه نمائید.

مانع اصلی حل مشکل خودرو جانبازان کیست؟


علی رغم وعده گاه و بیگاه برخی از مسئولین بنیاد مبنی بر حل شدن مشکل خودرو جانبازان و نهایی شدن توافق با خودروسازان داخلی برای واگذاری خودرو داخلی به جانبازان در قبال اخذ مجوز معافیت واردات خودرو جانبازان تا قبل از پایان سال ۸۸ ، 


بنظر نمی رسد این مشکل تا پایان امسال حل شود و اگر همین روند طی شود سال آینده نیز افق روشنی پیش رو نخواهد بود.


بنابر برخی از شنیده ها عامل اصلی به ثمر نرسیدن توافقات برای واگذاری خودرو داخلی به جانبازان زیاده خواهی خودرو سازان داخلی است.


متاسفانه خودرو سازان داخلی سابقه خوبی در واگذاری خودرو به جانبازان ندارند و عملکرد آنان بخصوص ایران خودرو - در واگذاری خودرو پژو 206 و 407 به جانبازان موجب  ایجاد ذهنیت منفی شده است.


اگر مسئولین معاونت تعاون بنیاد که مسئول پیگیری اینکار هستند می خواهند این مشکل حل شود و همچنین به خودرو سازان داخلی باج ندهند بهتر است از پتانسیل جانبازان در فشار به خودروسازان داخلی بهره بگیرند.


مسئولین محترم بنیاد مطمئن باشد با همکاری نزدیک با جانبازان و نمایندگان آنان در گروه های پیگیری به بهترین نحوه ممکن این مشکل حل خواهد شد.



مناسب سازی شهری

گزارش های خبرگزاری فارس از مناسب سازی معابر شهری توسط شهرداری 

 

مناسب‌سازی محیط برای معلولان و جانبازان با استاندارد‌ها فاصله زیادی دارد 

 

 

عضو سابق ستاد متناسب‌سازی محیط شهری گفت: طرح‌های متناسب‌سازی محیط شهری برای جانبازان و معلولان با واقعیت و استانداردها فاصله زیادی دارند.

 

 ساختمان شهرداری تهران برای تردد جانبازان مناسب‌سازی نشده است

 

به نظر می‌رسد که شهرداری برای متناسب‌سازی محیط شهری ابتدا باید از خودش شروع کند و در گام بعدی لازم است که اولویت‌سنجی شود که چه مناطقی به مناسب‌سازی نیاز دارد و کجا تردد بیشتری دارد و پرجمعیت‌تر است. بی‌شک اقدامات مناسب‌سازی در همه نقاط شهر باید صورت بگیرد نه فقط برای جانبازان و معلولان چون همه افراد جامعه بالقوه معلول هستند و اگر مناسب‌سازی انجام شود، همه افراد جامعه چه معلولان و چه افراد عادی می‌توانند از آن استفاده کنند

 

 زیرساخت‌های شهر معلول تهران مناسب وضعیت جانبازان نیست

 

 

سخنگوی مجمع جانبازان و ایثارگران انقلاب اسلامی با بیان اینکه زیرساخت‌های شهر معلول تهران مناسب وضعیت جانبازان نیست، گفت: وضعیت کنونی شهر تهران و مناسب‌سازی‌هایی که مناسب نیست، جانبازان را از ارائه خدمات به ملت شریفمان محروم می‌کند.