روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

ایرادات مجمع جانبازان انقلاب اسلامی به لایحه خدمات رسانی به ایثا

 
ایرادات مجمع جانبازان انقلاب اسلامی به لایحه خدمات رسانی به ایثارگران
 

مجمع جانبازان انقلاب اسلامی بعد از بررسی لایحه جامع خدمات رسانی به ایثارگران، طی نامه‌ای به دبیر شورای نگهبان موارد بیست و دو گانه‌‌ای را در خصوص این لایحه ارائه داد.

 

به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، در این نامه که به خبرگزاری فارس نیز نمابر شده، آمده است: با توجه به اینکه مجمع جانبازان انقلاب اسلامی در جلسات متمادی تخصصی، نسبت به اشکالات موجود در لایحه مذکور کارشناسی قابل توجهی را صورت داده است و شامل 22 ماده است که موارد مشروحه لازم است در لایحه اصلاح شود.
بر اساس این گزارش، در تبصره ماده یک در خصوص وظیفه وزارت دفاع آمده است که وزارت مذکور باید ظرف 6 ماه لایحه پیشنهادی نحوه رسیدگی به رزمندگان نیازمند را به تصویب هیئت وزیران برساند. پیشنهاد می‌‌شود به جای واژه رزمندگان نیازمند به منظور حرمت‌بانی از جایگاه رزمندگان اسلام از جمله (نحوه رسیدگی به رزمندگانی که لازم است به آنان به دلایل مشکلات رسیدگی شود) استفاده شود.
در ماده 3 آماده است که نحوه خدمات مسکن با هفت روش تعیین شده است، ضمن تأیید برای این هفت روش، لازم است در ماده به بنیاد شهید و امور ایثارگران و یا هر نهاد مسئول دیگری که خدمات مسکن در آینده به او مربوط خواهد شد اجازه داده شود، علاوه بر هفت روش مذکور منطبق با شرایط زمان و مکان از هر روش مفید دیگر با تشخیص خود برای ارائه خدمات استفاده کند.
این گزارش می‌افزاید: در تبصره یک ماده 3 به موضوع بهره‌مندی خدمات‌گیرندگان در بخش مسکن، به مسکن مناسب در صورت نداشتن مسکن و یا داشتن مشکن نامناسب اشاره شده، الف: لازم است الگوی مسکن مناسب مشخص شود زیرا نداشتن تعریف معین از مسکن مناسب امکان باقی ماندن مشکل در بخش مسکن را برای ایثارگران فراهم خواهد آورد. مثلا باید به دستورالعمل‌های سازمان مسکن و شهرداری‌ها یا شرایط مکان و استحکام بنا و متراژ مناسب با شرایط جانبازان و ایثارگران در مسکن مناسبت توجه شود. ب: شرایط امتیاز مسکن در تبصره فوق الذکر برای جانبازان 25 درصد حذف و به جای آن جانبازان دارای درصد منظور شود و همچنین این امتیاز به فرزندان جانبازان 50 درصد و بالاتر و فرزندان آزادگان که پنج سال و بالاتر اسارت داشته‌اند، اختصاص یابد.
طبق این گزارش، در فصل سوم - بهداشت و درمان ماده 12 مسئولیت تعیین حدود خدمات بیمه بهداشتی درمانی به گیرندگان خدمات در این ماده به پیشنهاد مشترک بنیاد و ستاد کل نیروهای مسلح و تصویب هیئت وزیران موکول شده است، که پیشنهاد می‌شود وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح به آن اضافه شود.
در تبصره 2 ماده 13 خانواده معظم شهدا نیز اضافه شود.
این گزارش ادامه می‌دهد: در ماده 18 ، مسئولیت تدوین آئین‌نامه‌های مربوط به تعیین درصد و همچنین اعلام درصد جانبازی به کمیسیون پزشکی در بنیاد شهید داده شده که پیشنهاد می‌شود از آنجایی که بنیاد شهید و امور ایثارگران مسئولیت ارائه خدمات را بر عهده دارد و مسئولیت تدوین آئین‌نامه درصد و اعلام درصد جانبازی و مجروحیت، به کمیسیونهای عالی نیروهای مسلح اعم از ارتش، سپاه، ناجا و نیروی مقاومت سپرده شود تا امنیت روانی بیشتری برای کسانی که تقاضای بررسی درصد جانبازی در کمیسیون را دارند فراهم آید زیرا در این صورت مسئول ارائه خدمات یا مسئول تعیین درصد با یکدیگر متفاوت می‌شود.
در تبصره 2 ماده 21 (جمله "پس از بازنشستگی» حذف شود)
ماده 23 (به «معادل دو برابر حداقل حقوق کارکنان دولت» .... تبدیل شود) و (وضعیت حقوق والدین دو شهید و سه شهید و .... مشخص نشده است)
بر اساس این گزارش، در تبصره 2 ماده 39 در خصوص حقوق حالت اشتغال جانبازان، پیشنهاد می‌شود که به دلایل ذیل تبصره 2 از ماده 39 از لایحه خدمات درمانی حذف شود.
الف - جانباز و آزاده چون شهید در صورت اعلام از کارافتادگی از حالت اشتغال برخودار می‌باشد، که حالت اشتغال، اشتغال محسوب نمی‌شود زیرا بهره‌مندی از این شرایط منوط به حیات مادی نیست، چون شهید به ظاهر در دنیا نیست، ولی از حالت اشتغال برخوردار و در عین حال شاغل نمی‌باشد، بنابراین جانباز و آزاده در حالت اشتغال، شاغل محسوب نمی‌شود.
ب - در صورت تصویب تبصره 2 ماده 39 عملا به حضور اجتماعی، فرهنگی .... جانبازان و آزادگان خاتمه داده می‌شود و این مغایر با روح خدمت رسانی به ایثارگر و نشر فرهنگ ایثار است چرا که از طرفی ما در حالت اشتغال مراعات جانباز و آزاده را می‌کنیم و از طرف دیگر آنان را به محرومیت از حضور اجتماعی محکوم می‌کنیمو این نقض غرض در خدم ت به ایثارگران و فرهنگ ایثارگری است.
طبق این گزارش، در ماده 41 لازم است در خصوص تخفیف 50 درصد از تمام قیمت بلیط موضوع مذکور برای خانواده جانبازان 50 درصد و خانواده آزادگان 5 سال و بالاتر و همراه جانباز 70 درصد اگرچه عضو خانواده وی نبوده باشد، نیز منظور شود. ضمنا چنانکه برای دانشجویان در حال تحصیل در خارج از کشور دو بار تخفیف در بلیط‌ های سفر خارجی منظور می‌شود برای ایثارگران مشمول ماده 41 تخفیف دو بار در سال نظر گرفته شود.
در ماده 42 در خصوص معافیت ایثارگران و برادران شهدا، جمله معافیت ایثارگران و برادران شهدا به جمله (معافیت ایثارگران و فرزندان آنان و فرزندان شهدا و برادران شهدا اصلاح شود.)
این گزارش می‌افزاید: لازم است تبصره 2 از ماده 51 حذف شود زیرا اگر در حالت اشتغال از تمامی مزایای اشتغال برخوردار است چرا باید ایثارگر حالت اشتغال مندرج در ماده 51 محروم شود بنابراین لازم است فوق‌العاده ایثار در ماده 51 برای ایثارگران حال اشتغال نیز جاری شود.
در ماده 53 ، احتساب مرخصی و پرداخت آن به شهدا و مفقودان مورد توجه قرار گرفت، که لازم است این احتساب مرخصی و پرداخت درباره جانبازان و آزادگان حالت اشتغال اعمال شود زیرا که هر دو گروه در شرایط حالت اشتغال هستند.
در ماده 59 سهمیه 25 درصد به سهمیه 30 درصد قبلی ارتقا یابد. ضمنا موضوع تاسیس مطلب برای پزشکان، دندانپزشکان، متخصصان زنان و زایمان (مامائی)، متخصصان علوم آزمایشگاهی و دندانسازی تجربی ایثارگر نیز در ردیف بهره‌مندی از تسهیلات مندرج ماده 59 قرار گیرند.
بر اساس این گزارش، رسیدگی به تخلفات مندرج در آئین‌نامه‌ای که منطبق به ماده 66 تدوین و تصویب می‌شود به عهده بنیاد شهید و امور ایثارگران است که لازم است به منظور امنیت روانی هر چه بیشتر برای ایثارگران اجرای آئین‌نامه و رسیدگی به تخلفات کمیسیونی متشکل از نمایندگان بنیاد شهید و امور ایثارگران وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و ستاد کل نیروهای مسلح و قوه قضائیه که ریاست این کمیسیون بر عهده قوه قضائیه خواهد بود، واگذار شود.
تبصره ماده 67 (این تبصره طوری تنظیم شود، که تنها بنیاد، تصمیم‌گیرنده نباشد)
سهمیه 20 درصد مندرج در ماده 71 به 40 درصد قبلی ارتقا یابد زیرا آمار داوطلبان ورود به مراکز آموزش عالی به دلیل رشد سنی فرزندان ایثارگر از گذشته به مراتب بیشتر شده است و تقلیل سهمیه از 40 درصد به 20 درصد با شرایط افزایش داوطلب هیچگونه توجیه لازمی را نخواهد داشت.
این گزارش ادامه می دهد: به غیر از نهادهای نامبرده شده در ماده 76، حسب مورد سه نفر از نمایندگان ایثارگران (حانواده معظم شهدا - جانبازان - آزادگان) نیز حضور داشته باشند.
در لایجه جامع خدمات رسانی به ایثارگران، توجه خاصی نسبت به ایجاد اشتغال و کارآفرینی برای ایثارگران و فرزندان آنان و خانواده معظم شهدا نشده است.
اولویت برای خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران در زمینه احداث کارخانجات تولیدی و امتیازات خدماتی (مثلا صادرات، واردات و غیره) قرار داده شود.
طبق این گزارش، کلیه امتیازات متعلقه به خانواده معظم شهدا و ایثارگران که بر اساس قوانین و مقرارت جاری در این لایحه منظور نشده و مغایر با مواد و تبصره‌های این لایحه است به قوت خود باقی خواهد بود.
این گزارش در خاتمه یادآور می‌شود، موارد فوق‌الذکر به معنای نفی مواردی که توسط دیگر گروه‌های کاشناسی از سوی نهادها و یا سایر تشکلات ایثارگری اعلام میشود، نخواهد بود و از اهتمام همه عزیزان و دست اندرکاران که دارای دغدغه در حوزه اصلاح لایحه جامعه خدمات رسانی به ایثارگران هستند، تقدیر و تشکر می‌کنیم

تجمع و اعتراض

 
اطلاعیه جمعی از خانواده شهدا و ایثارگران
 
اطلاعیه ذیل از سوی جمعی از خانواده شهدا و ایثارگران خطاب به سردبیران مطبوعات منتشر شده است:
 
سردبیر محترم
 
سلام علیکم
 
بدینوسیله اعلام می دارد متاسفانه اخبار و گزارشهای تجمعات مکرر قبلی ایثارگران در اعتراض به مفاد کلیات و بسیاری از مواد و تبصره های لایحه شرم آور «خدمت رسانی به ایثارگران » که مجلس شورای اسلامی به شورای محترم نگهبان ارسال نموده است در مطبوعات اطلاع رسانی مناسب نشده است.
لذا بمنظور پیشگیری از انعکاس نامناسب یا تحریف مطالب و خواسته مجموع ایثارگران شریف معترض به روند اقدامات و کار بنیاد و مجلس در رابطه با لایحه مذکور؛ ایثارگران از ساعت ۳۰/۷ روز سه شنبه ۱۸/۷/۸۵ مقابل درب شمالی مجلس شورای اسلامی تجمع و اعتراض خواهند نمود
 
 در همین رابطه:
 
 
 

تبریک

 

  رسول خدا (ص) در باره امام مجتبی (ع) می‌فرماید: 

 «اللهم انی احبه فاحبه و احب من احبه – ثلاث مرآت »

««خدایا من او را دوست دارم پس تو هم او را دوست بدار و دوست بدار هر کس که او را دوست دارد.»

« ولادت با سعادت سبط اکبر، امام حسن مجتبی (ع) بر تمامی مسلمین مبارک باد ».

خوش داشتند حرمت اهل درد را

خوش داشتند حرمت اهل درد را

 

آقای رئیس جمهور سلام

دیروز آمده بودیم دفتر شما به مهمانی تا ضمن عرض سلام و خسته نباشید به دوست و هم رزم قدیمان، با وی درد دل و شکایت کنیم.

آمده بودیم به مهمانی ولی راه مان ندادند.

آمده بودیم به مهمانی با آنکه می دانستیم بدلیل مشغله زیاد فرصت دیدار با ما را نداری ولی این دل خوش بودیم حداقل معاون محترم اجرایی لحظه ای از وقت گران بهای خود را برای شنیدن درددل های ما اختصاص خواهد داد.

ولی هرچه با دست و پاهای شکسته، دیدگان بی سو و با قلب مجرومان پشت درب انتظار کشیدیم دیدار میسر نشد.

 

آمده بودیم به مهمانی

انتظار داشتیم درب کرامت دولت بر روی ما باز باشد ولی انتظار نداشتیم ضمن بستن درب، سربازان را همچنان که در برابر دشمنان به خط می کنند در برابر ما به صف کنند.

انتظار داشتیم دست مهربان دولتمردان را بفشاریم ولی انتظار نداشتیم مزه توهین و بی احترامی و هل و فشار را بچشیم.

 

رئیس جمهور محترم

نمی دانم می دانی یا نه پس از ساعت ها ایستادن بر روی پاهای مصنوعی، پس از ساعت ها نشستن بر روی ویلچیرها و پس از ساعت ها چشم به درب دوختن با دیدگان فرو بسته و پس از آنکه این ساعت ها انتظار، تحمل گرما و خستگی ها را فریاد کردیم بالاخره معاونت محترم پارلمانی بر سر ما منت نهادند پاره ای از وقت ضیق و گرانبهای خود را برای این جمع تاریخ مصرف گذشته اختصاص دادند. ولی نتیجه همان بود که بود. برخوردی نه چندان محترمانه و حواله به سر خرمن و دنبال نخود سیاه فرستادن

 

معترضیم معترض

آقای احمدی نژاد آمده بودیم ضمن عرض سلام و خسته نباشد به شما عزیز دل بگوئیم به روند تصویب لایحه خدمت رسانی معترضیم معترض.

معترضیم به اینکه علی رغم قول اولیه شما لایحه از مجلس استرداد نشد

معترضیم به اینکه مجلس محترم حضور و تجمع اعتراضی ما را در جلوی مجلس در روز تصویب لایحه نادیده گرفت و جامه لایحه خدمات رسانی به ایثارگران را بر قامت ناساز ما دوخت و بر احسن خلق خود تبریک گفت.

 

 

نگرانیم نگران

احمدی نژاد عزیز از پیامدهای این لایحه نگرانیم نگران

نگرانیم نگران از اینکه اجرای این قانون باعث کمرنگ شدن حضور جانبازان بخصوص جانبازان با درصد بالا در صحنه های اجتماعی و شغلی شود.

نگرانیم نگران از اینکه اجرای این قانون باعث کاهش انگیزه تحصیل و ارتقاء سطح علمی جانبازان شود.

نگرانیم نگران از اینکه با اجرای این قانون مستمری جانبازی به حقوق تبدیل شود و جانبازی شغل تلقی گردد

نگرانیم نگران از اینکه با اجرای این قانون بنیاد برای تحصیل در رشته های دانشگاهی تعیین تکلیف کند

نگرانیم نگران از اینکه با اجرای این قانون معیار تشخیص جانبازانی که شئونات را رعایت نمی کنند سلیقه ای و شخصی شود و قضاوت در این باره امری که حقوقی و قضایی است توسط بنیاد انجام شود.

نگرانیم نگران از نادیده گرفته شدن ارائه خدمات به جانبازان زیر 25 %

نگرانیم نگران از کاهش خدمات نسبت به گذشته

نگرانیم نگران از نادیده گرفته شدن خدمات رفاهی به همسر و فرزندان و پدر و مادر ایثارگران (جانباز، آزاده و شهید)

نگرانیم نگران از وجود اشتباهات و بی عدالتی ها فراوان در این لایحه

 

رئیس جمهور محترم ما تو را یار و همراه خود می دانیم لذا می گوئیم

 

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

 

بازتاب این نوشته در دیگر سایتها:

عدالتخانه

نواندیش

ایرانیوز

todaylink

 انتخاب

 آسمان نیوز

 

تجمع اعتراضی جانبازان

 

تجمع اعتراضی جانبازان

امروز صبح جمع کثیری از جانبازان در ادامه اعتراض به تصویب لایحه خدمات رسانی به ایثارگران توسط مجلس شورای اسلامی و اقدام دولت در بازپس گیری نامه درخواست استرداد این لایحه از مجلس شورای اسلامی؛ در مقابل ساختمان معاونت اجرایی ریاست جمهوری تجمع کرده و خواهان ملاقات با آقای سعیدلو معاون اجرایی رئیس جمهور شدند.

علی رغم اصرار برادران جانباز تا لحظه مخابره خبر (۱۲:۳۰) معاون اجرایی رئیس جمهور از دیدار با آنان خودداری کرده است.

 در همین رابطه:

ایسنا

ایسنا

فارس

ایلنا

پیک نت

 

نخل - داستان

نخل
محمدرضا عبدوس

-بمناسبت هفته دفاع مقدس-

اسماعیل نگاهی به حبیب کرد . دلش لرزید .رو کرد به حاج احمد و گفت :
حاجی جون اسماعیل شما یه چیزی به این آقا حبیب ما بگید .خداییش این قدری که منت این پدر آمرزیده را کشیدیم اگر به امام زمان هم رو انداخته بودیم تا الان دو سه باری به ما سر زده بود .
حبیب سرش را پایین انداخته بود و آرام می خندید .حاجی به دیواره سنگر تکیه داده بود و تسبیح می گردوند
-- یکی نیست به این حبیب خان ما بگه آخه بچه پر رو ! حالا شما را جو گرفته اون عروس خانوم بیچاره چه
گناهی کرده که باید منتظر بعله جنابعالی بمونه؟!
حاجی دستش را روی شانه حبیب گذاشت و گفت : البته ما صحبت هایی هم با آقا حبیب داشتیم .قرار شد ان شاءالله چهار پنج روزی برند تهران برای کارهای عروسی
اسماعیل کتری را روی چراغ نفتی گذاشت و با تعجب گفت :کی به سلامتی ای شاالله ! خوبه والله فقط ما را این وسط فیلم کردید دیگه نه ؟ ایو الله! خراب مرامتیم داش حبیب ! لا سلامتی . بلا به دور . قرار داماد خودمون بشی ها !
حبیب توی چشم های حبیب نگاه کرد . لبخندی زد و گفت :کوچیک برادر خانوم مه جبینمون هم هستیم
اسماعیل سرفه ای کرد و گفت :آره جون خودت ! تو ما را زیر میکروسکوپ هم نمیبینی !
سرش راپایین انداخت . حبیب محبوب اسماعیل بود . سال هابود که محبوب اسماعیل بود .حبیب شانه اسماعیل را به گرمی فشار داد .
دل اسماعیل بد جوری لرزید . چشم هایش پر از اشک شد . توی چشم های حبیب نگاه کرد و با صدای آرامی گفت :خیلی می خوامت !
حبیب سرخ شد . سرش را پایین انداخت .
کربلایی حسن پرده را کنار زد و وارد سنگر شد . سلامی کرد و به گوشه ی سنگر رفت . کربلایی همین جور که شال دور کمرش را باز می کرد گفت : ان شاء الله هر چه زود تر حلوای جناب صرام را بخوریم صلوات ختم کن .
اللهم صل علی محمد ول محمد
اسماعیل بلند شد و با کلی زست گفت : دمت گرم کربلایی! دست مریزاد ! کارت درسته ! تو هم می دونی ما چقدر روی این عمو صداممون تعصب داریم هی با این رگ غیرت ما بازی کن ! آخه مشتی با ناموس مردم چی کار داری تصدقت!
همه خندیدند . اسماعیل برگشت و حبیب را نگاه کرد . چند تار مویش روی پیشانی اش ریخته بود . لبخند میزد . چند روزی بود که بوی خوشی میداد . لا اقل برای اسماعیل اینجوری بود .حبیب محبوب اسماعیل بود . حاجی دستی به مو های حبیب کشید و گفت آقا داماد موهایت هم بلند شده ها اگر بعد از عروسی همین جوری بر گردی می فرستمت با ولی ات بیایی .
اسماعیل گفت : می دو نید چیه حاج احمد ! این آقا حبیب ما قلب رئوفی دارد .از وقتی دو سه تا شپش توی موهاش لونه کردند دلش نمی آید آواره بشند.
کربلایی گفت : امان از دست تو اسماعیل !
اسماعیل صورتش را به سمت حبیب برگرداند . چندلحظه ای نگاهشان به هم گره خورد . دلش برای حبیب تنگ شد . حبیب محبوب اسماعیل بود .
حبیب بلند شد . دیوان حافظش را برداشت و رفت به سمت در سنگر . بر گشت رو به جمع.
-- یا علی !
پرده را کنار زد و از سنگر زد بیرون .دلش گرفته بود . نیرویی حبیب را به سمت نخلستان می کشید . نای راه رفتن هم ندا شت . چند شب بود درست و حسابی نخوابیده بود . بغضی بر گلو ش سنگینی می کرد . کنار نخل همیشگی اش رو به قبله نشست . نخل حبیب حبیب بود .
شب سردی بود . نور کمی می آمد .
فاتحه ای برای حافظ خواند ودیوانش را باز کرد . مسلمانان مرا وقتی دلی بود ... بغضش ترکید . کسی در نخلستان نبود . ناله اش بلند شد : سیدی ...حبیبی....مولای ... . نور کمی می آمد . چه کردم با این دلم . سیدی .دل از کفم رفت .. .چه کردم با دلم ... ناله می کرد و اشک می
ریخت .کسی در نخلستان نبود . نور کمی می آمد .حبیب ضجه می زد : نکنه رهایم کرده باشی ارباب تو بگی برو من کجا برم سیدی کجا برم ...سر به نخل گذاشت . از چشمهایش خون می بارید . تمام توانش را جمع کرد . کسی در نخلستان نبود . حبیب بود و خیر حبیب ومحبوب!! .
سیدی من لی غیرک ... ناله اش به آسمان رفت . من تو را می خواهم . حبیبم . محبوبم ...
نخلستان را نور عجیبی گرفته بود . حبیب سرش را به پایین انداخت و زیر لب گفت : ادعوک سیدی بلسان قد خرسه ذنبه رب اناجیک بقلب قدقد اوبقه جرمه ادعوک یا رب راهبا راغبا راجیا خائفا ....
سرش را رو به آسمان کرد : آقا جونم ببین چه در مونده ام.... سیدی .ببین بار گناهم آقا جونم .... نازنینم ..مهربونم .... دو باره انگار که شرمش آمده بود سرش ر به پایین انداخت و گفت :اذا رایت مولای ذنوبی فزعت .... ببین چه بیتابم ....ببین حال خرابم ... ببین بار گناهم حبیب بلند بلند گریه می کرد. ارباب جان... و اذا رایت کرمک طمعت ... صدای ضجه اش دل نخل را خون کرده بود . کسی نبود .چیزی نبود . حبیب بود و خیر حبیب و محبوب ..حبیب سر بر حبیبش گذاشته بود و می گریست ....

***

اسماعیل به درخت حبیب تکیه داده بود و گریه می کرد . بچه های گردان هم دور و بر نخل نشسته بودند .                                                       
سید مهدی به درختی تکیه داده بود و اشک میریخت . نخل حبیب حنانه وار ناله می کرد حبیبی حبیب حبیبی .... سید شروع به صحبت کرد: بسم الله الرحمن الرحیم انما المؤمنون الذین امنوا.... صدایش گرفته بود . توان ایستادن هم نداشت . دستی به محاسنش کشید . صورتش خیس خیس شده بود . در زمان حضرت رسول صفردی بود به نام حنظله . در جنگ احد این آقا از رسول الله اجازه گرفت تا یک شب را در مدینه بماند تا مراسم عروسیش را بر گزار کند. در اینجا آیه 62 سوره نور که برایتان خواندم نازل شد وحضرت هم به او اجازه دادند تا در مدینه بماند . فردای آن شب بلند شد و با نو عروس که اشک می ریخت خدا حافظی کرد و به میدان جنگ رفت . اسماعیل سرش را آرام بر نخل میزد و گریه میکرد . کم کم گریه بچه ها هم بلند شده بود . نخل هم مدام ناله میکرد : حبیبی حبیب ... . سید سرفه ای کرد و ادامه داد : نیزه داری به حنظله حمله برد و او را زخمی نمود . حنظله هم با همان حالت خونریزی با نیزه دار جنگید و او را کشت ولی خودش هم از فرط خونریزی به شهادت ... ناله اسماعیل بلند شد . نخل حنانه وار ناله می زد : حبیبی حبیبی حبیب ... بچه هاهم ناله میکردند . سید سرش را به پایین انداخته بود و هق هق کنان گریه میکرد . عینکش را در آورد و در جیب عبایش گذاشت . صدایش به سختی در می آمد : در آنجا رسول الله ص فرمودند :من مشاهده کردم که فرشتگان حنظله را غسل می دادند. بخاطر همین به او غسیل الملائکه می گفتند . صدای گریه اسماعیل خیلی بلند شده بود . نخل هم بلند ناله می زد. سید رو به قبله کرد و گفت آقا جان رسول الله کجایی ببینی این جوانان چه میکنند برای شما . آقا جان این ها رخصت ماندن در مدینه را هم نگرفتند... آقا جان این ها هستیشون به فدای پسر فاطمه است... سیدی اینها زندگیشون شمایید.... بچه ها ناله میکردند . نخل هم حبیبش را صدا می زد . سید بر گشت و چند لحظه ای به نخل
خیره شد . بعد رو کرد به اسماعیل و گفت : ببینم اسماعیل جان ! تو حببب را دم آخر در آغوش کشیدی ؟ نه ؟ شما ها مثل دو برادر بودید . نبودید ؟؟ اسماعیل گریه میکرد ..نخل حبیبش را صدا می کرد . همچو حنانه .
سیدهق هق کنان گفت اسماعیل ! وقتی حبیب را بغل کردی دست که داشت ! نداشت ؟ نخل ضجه زد .
سید فریاد خسته ای کرد تیر به چشمش که نخورده بود ؟ خورده بود ؟
.
آسمان سرخ شده بود . سید ناله زد : عمود بر فرقش نخورده بود که ؟ خورده بود ؟ با صورت به زمین نخورده بود که ؟خورده.....
زمین لرزید . اسماعیل با صورت به زمین خورد . بچه ها ضجه میزدند . سید فریاد می کرد سیدی ابالفضل .. اخ الحسین عباس سیدی ....
به سمت نخل رفت . حبیب محبوب نخل بود . سرش را روی نخل گذاشت .
چه نغمه ایست ! دل می برد . اسماعیل بیهوش روی زمین افتاده بود . سید با نخل همنوا شد :‌ سیدی یا کاشف الکرب .... بچه ها هلهله می کردند . کربلایی خودش را به سید رساند و گفت : حاج آقا ! بعضی از بچه ها حالشان مساعد نیست . اگر صلاح میدانید موضوع را عوض کنید اسماعیل را به درون سنگر بردند . سید سرش را از روی نخل برداشت . دستمالی از جیبش در آورد واشک هایش را پاک کرد . صدایش را صاف کرد :برایتان از جنگ احد تعریف کردم اجازه دهید از وجه تسمیه غزوه ذات السلاسل هم بگویم . شاید نشنیده باشید . عده ای یهودی که در وادی یابس جمع شده بودند با یکدیگر هم پیمان شدند تا ریشه اسلام را از بین ببرند . برای همین تا حد مرگ به مسلمانان حمله بردند . رسول اللهص ابابکر و عمر و عمروعاص را به جنگ به آن ها فرستادند ولی هیچ کدام از آنها نتوانستند کاری بکنند.
حضرت محمد ص علی ع را به میدان فرستادند و بقیه
ماجرا هم که معلوم است
گریه بچه ها کمتر شده بود .
نخل آرام علی علی می گفت . سید مهدی ادامه داد : چون اسرای این جنگ را با طناب بسته بودند مثل این بود که به زنجیر کشیده شده اند . برای همین به این جنگ غزوه ذات السلاسل میگویند
سید ناگهان فریاد کشید . نخل هم ضجه زد. دوباره رو کرد به قبله و ناله کنان گفت :دل ها بسوزد برای آن خانمی که با یتیتمان به سلسله کشیده شدند .
چند جنگنده روی نخلستان غرش کردند . زمین می لرزید .
های مردم این خانم دختر علی است . این خانم دختر فاطمه ... بچه ها هلهله می کردند.
نخل ضجه می زد :سیدتی زینب زینب ... سید عمامه اش را از سر برداشته بود و بر سر می زد.
این بانو که می بینید در شهر می چر خانندش .ناموس ابالفضل است .
دو سه نفری از بچه ها بیهوش روی زمین افتادند . سید فریاد کرد :این کریمه خواهر حسین است ....
زمین می لرزید .نه فقط نخل حبیب که همه نخلستان ضجه می زد : اخت الحسین زینب زینب ....
سید بر روی زمین افتاد . نخلستان گریه میکرد. زمین هم ضجه میزد . سید روی زمین جان داد . جان داد . جان!
آسمان گریه می کرد . خون گریه میکرد . نخل سوخت . در آتش سوخت . آسمان خون گریه می کرد . عرش هم ناله می کرد :سیدتی زینب اخت الحسین...

برگرفته از سی دی لوح

نخل و کبوتر

نخل و کبوتر


مبین اردستانی


نخلی که در کوله بارش چیزی به جز سر ندارد
امشب چگونه بخوابد ، از سینه سر برندارد؟!

امشب که خون کبوتر از آسمان می تراود
از شاپرک ها بپرسید : این جا کبوتر ندارد؟!

در کربلایی دوباره از نخل ها سر بریدند
انگار برگشته در خون شمری که خنجر ندارد...

وقتی که مشک شهادت شعر عطش می سراید
دیگر مگر خیمه هامان عبٌاس و اکبر ندارد؟!

***

هرچند نخل و کبوتر ، لاله ، شقایق ، صنوبر
هرگز تمامِ تو را ای آیینه! در بر ندارد

دستانِ فهمی که کال است ، کِی می رسد تا نگاهت؟
از تو "سبکبالِ عاشق"! تعبیرِ بهتر ندارد

بعد از شما داغِ پرواز مانده ست روی دلِ ما
جز شاپرک های بی پر ، این جا کسی پر ندارد!

رفتی و چشمانِ باران از رفتن ات خیسِ خون است
کوچیدن ات را پرستو! این کوچه باور ندارد

نخلی که در کوله بارش چیزی به جز سر ندارد
امشب دوباره بخوابد ، از سینه سر بر ندارد...

 

برگرفته از سایت لوح

 

دفاع مقدس

 

« هفته دفاع مقدس »

 

« ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین»

 

                امروز که باز هفته جنگ شده است

                                 نقاشی خاطرات پر رنگ شده است

                 در گوشه سینه می‌گدازد این دل

                                 این دل که برای شهدا تنگ شده است

«عبدالرحیم سعیدی راد»

31 شهریور سالروز شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به عنوان آغاز هفته دفاع مقدس نامگذاری شده است. این جنگ که به  هشت سال دفاع مقدس نام گرفت، همچون نگینی تابناک، بر تارک حماسه سازان و ایثارگران عزیز ایران زمین می‌درخشد. بی شک امنیت و سلامت ما مرهون جانفشانی‌های ایثارگران و خون‌های پاک شهیدان هشت سال دفاع مقدس است که هیچگاه نمی‌توانیم و نخواهیم توانست ایثار و فداکاری آنان را به تمام و کمال پاس بداریم.  که امام راحل در توصیف این عزیزان فرمودند: 

با کدام قلم و بیان می‌توان از عزیزانی که سنگرهای جنگ را به محراب مسجد و معراج الی الله تبدیل کردند تجلیل کرد.

خداوندا !

این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن.

 امام خمینی(ره)