روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

میلاد با سعادت امام رضا (ع) مبارک باد

 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 

 

سلطان قلب ها 

 

ای پرتو نگاهت روشنگر دو عالم 

دست عنایت تو روی سر دو عالم 

 

بر سینه های خسته نامت دوای درد است 

جان می دهد نگاهت بر پیکر دو عالم 

 

بر حضرتت دو عالم در خدمت ایستاده 

ای چون یقین نشسته در باور دو عالم 

 

در سرزمین معنا کشورگشای عشقی  

فرمانروا توئی تو در کشور دو عالم 

 

از بس که دلربایی سلطان قلب هایی 

ای گنبد طلایت تاج سر دو عالم 

  

بر گرفته از کتاب "در ردیف باران" 

سروده شاعر جانباز بهروز ساقی 

لبخندهای پشت خاکریز

لبخند های پشت خاکریز:



بره گمشده عباس

از شانس بد آن شب فرمانده گردان برای این که آمادگی ما را بسنجد، یک خشم شب جانانه راه انداخت. با اولین شلیک، خان دایی و آقا بزرگ و پدر یا مش بابا مثل عقرب زده ها پریدند و شروع به داد و هوار کشیدن و یا حسین و یا ابوالفضل به دادمان برس، کردن.

لابه لای بچه ضجه می زدند و سینه خیز می رفتند و امام حسین را به کمک می طلبیدند. این وسط بره نازنازی یکی از فرمانده هان را اشتباه گرفته بود و پشت سرش می دوید و بع بع می کرد. دیگر مرده بودیم از خنده.

فرمانده فریاد زد: «از جلو نظام!» سه پیرمرد بلند فریاد زدند: «حاضر!» و بره گفت: «بع! بع!» گردان ترکید. فرمانده که از دست بره مستأصل شده بود دق دلش را سر ما خالی کرد: بشین، پاشو، بخیز!


دیگر لبخندهای پشت خاکریز از سایت شهید آوینی




حلول ماه مبارک رمضان ماه مبارک

حلول ماه مبارک رمضان ماه خودسازی و عبادت ماه قرآن مبارکباد   

 

 

 

 

سلام بر رمضان

به سلام رمضان بر شده ام باز به بامی
ماه نو ! ماه نو! از مات درودی و سلامی

ماه نو! ماه نو! امسال به پیمانه چه داری؟
پیش از این از رمضانم نه می یی مانده نه جامی

ماه نو! ماه نو! امشب چه شب واقعه جوشی ست
چه شب واقعه جوشی! چه شب آینه فامی!

ماه نو! ماه نو! امسال مرا نور بیاموز
تو که در مهر امامی - تو که در سوز تمامی

ماه نو! در پی تفسیر نویی از رمضانم
روزه آن نیست که صبحی برسانیم به شامی

رمضان آمد و در سفره افطار و سحر نیست
نه تو را نان حلالی - نه مرا آب حرامی

در سلام رمضان کاش یکی آینه باشیم
آه - آیینه در آیینه - عجب حسن ختامی!

شاعر: علی‌رضا قزوه - شهریور 1387

حلول ماه مبارک رمضان ماه مبارک

حلول ماه مبارک رمضان ماه خودسازی و عبادت ماه قرآن مبارکباد  

 

 

 

سلام بر رمضان

به سلام رمضان بر شده ام باز به بامی
ماه نو ! ماه نو! از مات درودی و سلامی

ماه نو! ماه نو! امسال به پیمانه چه داری؟
پیش از این از رمضانم نه می یی مانده نه جامی

ماه نو! ماه نو! امشب چه شب واقعه جوشی ست
چه شب واقعه جوشی! چه شب آینه فامی!

ماه نو! ماه نو! امسال مرا نور بیاموز
تو که در مهر امامی - تو که در سوز تمامی

ماه نو! در پی تفسیر نویی از رمضانم
روزه آن نیست که صبحی برسانیم به شامی

رمضان آمد و در سفره افطار و سحر نیست
نه تو را نان حلالی - نه مرا آب حرامی

در سلام رمضان کاش یکی آینه باشیم
آه - آیینه در آیینه - عجب حسن ختامی!

شاعر: علی‌رضا قزوه - شهریور 1387

گل نرگس بیا بیا







شعری از مقام معظم رهبری تقدیم به دوستان




دل را زبیخودى سر از خود رمیدن است
جان را هواى از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سر داده‏ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمى‏رسد که دل از سینه برکنم
بارى علاج شوق، گریبان دریدن است
شامم سیه‏تر است زگیسوى سرکشت
خورشید من برآى که وقت دمیدن است
سوى تو اى خلاصه گلزار زندگى
مرغ نگه در آرزوى پر کشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل در این چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمى‏کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزى «امین» سزا لب حسرت گزیدن است




شعری از شاعر فقید قیصر امین پور



طلوع می کند آن آفتاب پنهانی
زسمت مشرق جغرافیای عرفانی
دوباره پلک دلم می پرد نشانه چیست
شنیده ام که می آید کسی به مهمانی
کسی که سبزتر از هزار بار بهار
کسی شگفت کسی آن چنان که می دانی


روز جانباز مبارک

 

 

شهید، نعمت شهادت و جرعه‏ى جام شیرین شهادت را نوشید؛ولى جانباز آن فرصت را نیافت؛ اما رنج زندگى را همواره به جان خرید. جانبازان هم شهیدند؛ آنها شهید زنده‏اند.

                                                               مقام معظم رهبری 

 

 

 

 

 شعری از محمدرضا سهرابی نژاد بمناسبت روز جانباز 

 

 

یادگار سروهای سرخ
    محمد رضا سهرابی نژاد - تهران 

 


    من همان آلاله سرخ به سنگر مانده ام
    یادگار سروهای سرخ بی سر مانده ام
    یادگار خون مردان مناجات و خطر
    حالیا در اوج غربت های باور مانده ام
    تا که با فوج ملاک،اوج گیرم تا خدا
    سینه سرخان مهاجر! چشم بر در، مانده ام
    بس که روییده به گردم، خارها از هر طرف
    در میان خیل کرکس ها، کبوتر مانده ام
    زخمی حق ناشناسی های مشتی شب پرست
    در هجوم بی امان خون و خنجر، مانده ام
    باد و خاک و آب و آتش، تا همیشه شاهدند
    با چنین زخمی توان فرسا، دلاور، مانده ام
    جان به جانان می دهد هر روز «جانبازی» و باز
    داغ بر دل، آه بر لب، چشم ها تر، مانده ام
    دشمن، آنجا پشت پرچین لانه دارد، غافلان!
    می وزد از چارسو ظلمت ، منور مانده ام
    مهربانا! در خزان مهر، تنهایم مخواه
    ورنه بینی پیش پای خصم، پرپر، مانده ام
    آخرین خاکریزم در هجوم صاعقه
    از تغافل هایتان ای کبک ها درمانده ام
    ای گیاه هرزه! این جا, جای رویش نیست، نیست
    من شهید زنده ام اما، دروگر ، مانده ام
    پاسدار حرمت خون شهیدانم هنوز
    در هجوم بادهای هرزه، سنگر مانده ام

ایام شعبانیه مبارکباد

 

 

فرا رسیدن اعیاد شعبانیه  مبارکباد  

میلاد شهید کربلا امام حسین(ع) و روز پاسدار   

 

 

میلاد  علمدار کربلا حضرت ابوالفضل(ع)  روز جانباز

میلاد یادگار نهضت عاشورا حضرت امام سجاد(ع) روز آزادگان   

 

میلاد حضرت علی اکبر(ع) و  

میلاد امام عصر حضرت مهدی(عج) را تبریک عرض مینمایم 

 

 

گلچین مولودی ایام شعبانیه 1386 حاج محمود کریمی  

 

مبعث پیامبر رحمت مبارک باد

مبعث پیامبر رحمت مبارک باد 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد  

 

 

 

۱۳ رجب میلاد مولود کعبه امام نور مبارکباد

۱۳ رجب میلاد مولود کعبه امام نور مبارکباد 


و روز پدر بر تمامی پدران بخصوص جانبازان مبارک



سر سلسله خوبان


شیرازه دفتر دل و جانی تو

مخلوق خدا خدای انسانی تو


در خلق اگر چه بندگان را مانی

در خلق ولی خدای را مانی تو


ای خاک نشین آسمانی خصلت

برتر ز تمام اهل امکانی تو


چون جنگل و کوه و دشت و اقیانوسی

در لطف و صفابه شعر می مانی تو


مومن نبود هر آن که کافر باشد

اول به خداوند و در ثانی تو


چون فصل بهار امام هر سالی سبز

سر سلسله تمام خوبانی تو


تو نسخه بی بدیل هستی هستی

بر درد بشر یگانه درمانی تو



برگرفته از کتاب  ؛ در ردیف باران ؛


سروده برادر جانباز بهروز ساقی


سالروز رحلت امام خمینی

سالروز رحلت امام عاشقان بر رهروان واقعی راه آن عارف فرزانه تسلیت باد





شعری از امام خمینی


کاروان عمر


عمر را پایان رسید و یارم از در در نیامد                  قصه ام آخر شد و این غصه را آخر نیامد

جام مرگ آمد به دستم جام می هرگز ندیدم        سالها بر من گذشت و لطفی از دلبر نیامد

مرغ جان در این قفس بی بال و پرافتاد وهر گز       آنکه باید این قفس را بشکند از در نیامد

عاشقان روی جانان جمله بی نام و نشانند                نامداران را هوای او دمی بر سر نیامد

کاروان عشق رویش صف بصف در انتظارند         با که گویم آخر آن معشوق جان پرور نیامد

مردگان را روح بخشد عاشقان را جان ستاند     جاهلان را این چنین عاشق کشی باور نیامد