روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

روزنوشت های جانبازی

دست نوشته های یک جانباز وبگرد

جهانگیر الماسی : جانبازان چراغ راه هستند

این صدای سرفه های این بچه های جانبازشیمیایی یک اذان است ، یک حیّ علی خیرالعمل ، یک حیّ علی الصلاة ، یک اشهد ان لا اله الاّ الله ، یک اشهد انّ محمداً رسول الله است.

بازیگر نام آشنای سینما ، تاتروتلویزیون در مصاحبه با فاش نیوز گفت:هر سرفۀ این بچه های جانبازشیمیایی یک اذان است ، یک حیّ علی خیرالعمل ، یک حیّ علی صلاة ، یک اشهد ان لا اله الاّ الله ، یک اشهد انّ محمداً رسول الله است.اگر ما مسیحی بودیم برای ما یک صدای ناقوس بود.
وی افزود:به نظر من اساس اسلام همین است "حیّ علی خیرالعمل".
جهانگیر الماسی اظهار داشت جانبازان و ایثارگران نشانۀ راه هستند که ما یادمان بماند که عظمت انسان بودن ، اندیشه کردن برای دیگران است.غیرت است.

الماسی با بیان این مطلب گفت:خودم را مدیون آنها می دانم.

برای دیدن متن مصاحبه کلیک کنید.

جانبازان درعزای فاطمه الزاهرا


عزاداری جانبازان هیات نورالائمه در عزای شهادت گل یاس محمدی میدان ولیعصر



برای دیدن بقیه عکسها ادامه را کلیک کنید


ادامه مطلب ...

برای دختر آفتاب و آئینه و آب

السلام علیک یا 

 

 

 

فاطمه الزهرا 

 

 

در سوگ شهادت کوثر ولایت 

 

شعری از جانباز بهروز ساقی  

 

 

از درد خدا سرشته گویی ما را

یا توده غم نهاده این دنیا را

شادی تمام خلق عالم باید

تا پر بکند جای غم زهرا (س)را

 

 

 

غمت در درونم شتک می زند

خیالت به زخمم نمک می زند

به آهی که از سینه ات خاسته

حرارت به سقف فلک می زند

هر آن گل که می روید از جنس توست

گریزی به باغ فدک می زند

هوای دلم سرد و بارا نی است

به یاد تو نم نمنمک می زند

هماغوش مرگم در این زندگی

که شادی در آن غمبرک می زند

دل خسته ام با لب خون فشان

به یاد شما نی لبک می زند 

 

وبلاگ ساقی نامه


یاد شهید دهقان درسالروز آزادی خرمشهر

در سالروز حماسه آزاد سازی خرمشهر یاد شهیدان خونین شهر خرم را گرامی می داریم


خوب است در اینجا یادی کنیم از جانباز تازه به شهادت رسیده شهید محمد دهقانی



رزمنده ای آبادانی که از روزهای اول جنگ در جنگ بود و تحت فرماندهی شهید جهان آرا در


از روزهای مقاومت قبل از اشغال خرمشهر تا سلسله عملیاتی که منجر به فتح خرمشهر شد


شرکت داشت. و بارها مجروح شد.


خاطره ای خانواده شهید پس از شهادت برای ما تعریف کردند


شهید جهان آرا


بیا برویم


چند روز قبل از شهادت   شهید دهقانی شهید جهان آرا را خواب می بیند که لباس


سبزی برای او آورد و به او می گوید بس است بیا برویم


یاد تمامی شهیدان زنده باد


برای شادی روح شهدا صلوات


سالروز آزادی خرمشهر مبارک باد


شعری از جانباز بهروز ساقی


به مناسبت روز فتح ارزش ها


یک روز شهری آسمانی در زمین گم شد

شهری که روزی هم زیارتگاه مردم شد

تا خون یاران در رگان شهر جاری شد

هر نخل آویز پلاک سربداری شد

از بس ستاره بر زمین افتاد در این خاک

روی زمین آئینه شد آئینه افلاک

شهری که با خون شهیدان خرمی یابد

خورشیدگونه بر زمین تا هست می تابد

آنجا هزاران نخل بی سر بر زمین افتاد

غوغای محشر بود روز سوم خرداد

هر سوم خرداد من بعد اول عشق است

روزی که سیل خون خط شمشیر را بشکست

کف ها همیشه می روند و بحر می ماند

بیگانگان رفتند و خرمشهر می ماند



برگرفته از وبلاگ ساقی نامه


تسلیت

اذا مات العالم سلم فی الا سلام سلمه لا یسد ها شی ء 

 

 

رحلت علم ربانی فقیه عالیقدر جضرت آیه الله العضمی محمد تقی بهجت را تسلیت عرض می نماییم . 

 

                                                    انجمن جانبازان نخاعی ایرانیان

انگار بدون ما نمی گردد چرخ

شعری از وب لاگ ساقی نامه


می گرددو برخطا نمی گردد چرخ

از خواست حق جدا نمی گردد چرخ



از بس که به روی چرخ ما چرخ زدیم


انگار بدون ما نمی گردد چرخ


میلاد رسول مهربانی و صادق آل محمد مبارکباد

میلاد فخر عالم امکان و رئیس مکتب جعفری صادق آل محمد


مبارکباد




امروز صفا با دل و جان همراه است


هنگام طلوع آفتاب و ماه است


هم جشن ولادت امام صادق (ع)


هم عید محمد بن عبدالله است.



سالروز آغاز امامت امام زمان


سالروز آغاز امامت امام زمان (عج) فرخنده باد





ای دل بشارت میدهم خوش روزگاری میرسد


یا درد و غم طی میشود یا شهسواری میرسد


ای منتظر غمگین مشو قدری تحمل بیشتر


گردی بپا شد در افق گویی سواری میرسد


اربعین تسلیت باد


چهل روز است که جانم بر لب آمد


                برادر برخیز از جا زینب آمد

                      

                         چهل روزه بهار من خزان شد


                                   ز داغ لاله ها قدم کمان شد




کاروان اربعین

آنچه از من خواستی با کاروان آورده‏ام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‏ام
از در و دیوار عالم فتنه می‏بارید و من
بی‏پناهان را بدین دارالامان آورده‏ام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدین‏جا با فغان آورده‏ام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‏ام
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش‏تر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‏ام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آورده‏ام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‏ام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آورده‏ام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشه‏ای از درد دل را بر زبان آورده‏ام

محمدعلی مجاهدی (پروانه)